دوست ندارم که بپرسی "چرا؟"
دست خودم نیست که میخواهمت... امشب که حضور یار جان افروزست
بختم به خلاف دشمنان پیروزست
گو شمع بمیر و مه فرو شو که مرا
آن شب که تو در کنار باشی روزست
دوست ندارم که بپرسی "چرا؟"
دست خودم نیست که میخواهمت... امشب که حضور یار جان افروزست
بختم به خلاف دشمنان پیروزست
گو شمع بمیر و مه فرو شو که مرا
آن شب که تو در کنار باشی روزست