پشت سرم حرف بود...
حدیث شد...
می ترسم آیه شود !
سوره اش کنند به جعل !
بعد تکفیرم کنند این جماعت نا اهل!!!
همه اتفاق های خوب افتادند و دست و پایشان شکست !این روزها اتفاق های خوب از ترس اتفاق های بد ، از افتادن میترسند …!!وبلاگم دوساله شد....
تصویر های مجــــازی
نه پای رفتنی است و نه حوصله ی برای ماندن...
تمام تنم میلرزد...از زخمهایی که خورده ام..!!من از دست رفته ام...شکسـ ــ ـ ـته اممی فهمی؟؟به انتهای بودنم رسیده اماما...!اشــــــک نمیریزمپنهان شده ام پشتلبخـــندی که درد میــــکند.....!!!!این روز ها خیلی ها زندگی نمی کنند !فقط ادامه می دهند !
ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺎﺷﯽ ﯾﺎ ﮐﻮﭼﮏ !آدمیزاد بی غذا دو ماه دوام می آورد بی آب ، دو هفتهبی هوا ، چند دقیقهبی"وجـــدان"، خـیلی . . .متاسفانه خیلی !چرا؟؟
ﻣﻬﻢ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻣﺮﺩ ﺑﺎﺷﯽ ﮐﻪ ﭘﺎﯼ ﺣﺮﻓﺖ ﺑﺎﯾﺴﺘﯽ،
ﻭﮔﺮﻧﻪ ﺩﻫﺎﻥ ﻫﺮ ﻧﺎﻣﺮﺩﯼ ﺑﻮﯼ ﮔﻨﺪ “ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ” ﻣﯿﺪﻫﺪ . . .!
کاشکی یکی بود که فقط با یکی بود …
کاش به جای اینکه دستی بالای دست بود ،
دستی توی دست بود …