***
کارم شده بود با یکی میرفتم
پول میگرفتم وجدان درد و بعد که پولام تموم میشد دوباره از نو دیگه با هیچ کس رابطه ی طولانی نداشتم گاهی که ادم حسابی میخورد به تورم دلم میخواست واسه ی همیشه باهاش بمونم اما اونا هیچوقت منو نمیخواستن
قبلا که پاک و نجیب بودم هیچکس منو واسه ی زندگیش انتخاب نکرد چه برسه به حالا به چشم یه زن .... نگام میکردند
دیگه برام مهم نبود لااقل احساسمو این وسط درگیر نمیکردم به چشم یه منبع در امد نگاش میکردم
بدنم و میفروختمو در عوض پول میگرفتم حالتون بهم خورد؟ چندشتون شد؟
میدونم خودمم که فکرشو میکنم حالم بد میشه شاید بیشترین موضوعی که حالمو بد میکنه که وقتی بهش فکر میکنم تمام وجودمو نفرت میگیره روزی بود که یه ماشین برام وایساد رفتم سوار شدم گفت بیشترین پولی که تا حالا گرفتی چقدر بوده؟ گفتم 100تومن گفت من بهت دو برابرشو میدم
فقط باید یه کاری برام بکنی باشه من واسه پول هر کاری میکنم زنم بهم خیانت کرده
میخوام کارشو تلافی کنم خب؟ الان زنم تو خونه ست میخوام ببرمت تو خونه و جلوش باهات ......کنم ترس وجودمو گرفت
یعنی وقتی ... میکنیم اونم پیشمون باشه؟ نه همین که بدونه ما داریم تو اتاق چیکار میکنیم کافیه نمیدونستم چیکار کنم
چی بگم
وجدانم قبول نمیکرد همچین کاری بکنم از طرفی هم با خودم گفتم مگه تا حالا کی دلش واسه ی من سوخته که من دلم بسوزه گفتم اگه پلیس و خبر کرد چیکار کنیم گفت نترس اونم خیانت کرده مچشو با طرف گرفتم
جرات حرف زدن نداره با هم رفتیم خونه زنش در و باز کرد
یه زن رنگ بریده ی لاغر هر جور نگاش کردم قیافه ش به خیانت نمیخورد هیچی نگفت با شوهرش رفتیم تو اتاق حتی از شوهرش نپرسید که این کیه شوهرش بهم میگفت موقع .... زیاد سر و صدا کن اما انقدر اعصابم بهم ریخته و داغون بود که دلم میخواست از اونجا فرار کنم زود کارمون تموم شد
پولمو گرفتم از اتاق اومدم بیرون زنشو نگاه کردم
دلم اتیش گرفت مطمئنم شوهرش دروغ گفته بود
نمیدونم اون زن باید تقاص چیو پس میداد از خودم بیزار شدم یه لحظه خودمو جاش گذاشتم روزی که شوهر من میرفت تا با کوثر باشه چه حالی داشتم
تازه من اصلا نمیدونستم بین اونا داره چه اتفاقی میفته اما این زن میدونست که الان شوهرش با من بوده حتما دلش میخواست منو با قیچی ریز ریز کنه اره من به همنوعمم خیانت کردم شاید این زن از منم بد بخت تر بود
هنوزم بعد از چند ماه وقتی یاد اون لحظه میفتم تمام وجودم گر میگیره من چی بودم چی شدم نمیدونم زندگی انقدر ارزش داشته که بخاطرش بخوام اینهمه کثافت کاری کنم؟ اصلا پول به این کثیفی ارزش خوردن داره؟
روزا گذشت عفونت کثافت
مریضی رابطه با هر کس و ناکس عوارضش همیناست
وقتی وجودتو در اختیار هر کسی بذاری که کثافتشونو تو وجودت خالی کنن وضعیتت از این بهتر نمیشه مدام پماد و دارو مصرف میکردم اما فایده نداشت میترسیدم ایدز بگیرم از مردنش نمیترسیدم اما از فلاکتش میترسیدم
تمام رابطه هام اینا نبودند زیادتر از این حرفا بودند
اما خب تو خیلی هاش هیچی واسه ی گفتن نداره
فقط یه رابطه پول و تمام