نمایش نتایج: از 1 به 1 از 1

موضوع: راهی کج ..... راه راست کدومه؟ مقصر کیست؟

Hybrid View

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    14
    نوشته ها
    32,334
    پسندیده
    5,671
    مورد پسند : 5,395 بار در 4,465 پست
    Windows 7/Server 2008 R2 Chrome 50.0.2661.102

    راهی کج ..... راه راست کدومه؟ مقصر کیست؟

    ***
    کارم شده بود با یکی میرفتم
    پول میگرفتم وجدان درد و بعد که پولام تموم میشد دوباره از نو دیگه با هیچ کس رابطه ی طولانی نداشتم گاهی که ادم حسابی میخورد به تورم دلم میخواست واسه ی همیشه باهاش بمونم اما اونا هیچوقت منو نمیخواستن
    قبلا که پاک و نجیب بودم هیچکس منو واسه ی زندگیش انتخاب نکرد چه برسه به حالا به چشم یه زن .... نگام میکردند

    دیگه برام مهم نبود لااقل احساسمو این وسط درگیر نمیکردم به چشم یه منبع در امد نگاش میکردم
    بدنم و میفروختمو در عوض پول میگرفتم حالتون بهم خورد؟ چندشتون شد؟
    میدونم خودمم که فکرشو میکنم حالم بد میشه شاید بیشترین موضوعی که حالمو بد میکنه که وقتی بهش فکر میکنم تمام وجودمو نفرت میگیره روزی بود که یه ماشین برام وایساد رفتم سوار شدم گفت بیشترین پولی که تا حالا گرفتی چقدر بوده؟ گفتم 100تومن گفت من بهت دو برابرشو میدم
    فقط باید یه کاری برام بکنی باشه من واسه پول هر کاری میکنم زنم بهم خیانت کرده

    میخوام کارشو تلافی کنم خب؟ الان زنم تو خونه ست میخوام ببرمت تو خونه و جلوش باهات ......کنم ترس وجودمو گرفت
    یعنی وقتی ... میکنیم اونم پیشمون باشه؟ نه همین که بدونه ما داریم تو اتاق چیکار میکنیم کافیه نمیدونستم چیکار کنم

    چی بگم
    وجدانم قبول نمیکرد همچین کاری بکنم از طرفی هم با خودم گفتم مگه تا حالا کی دلش واسه ی من سوخته که من دلم بسوزه گفتم اگه پلیس و خبر کرد چیکار کنیم گفت نترس اونم خیانت کرده مچشو با طرف گرفتم
    جرات حرف زدن نداره با هم رفتیم خونه زنش در و باز کرد

    یه زن رنگ بریده ی لاغر هر جور نگاش کردم قیافه ش به خیانت نمیخورد هیچی نگفت با شوهرش رفتیم تو اتاق حتی از شوهرش نپرسید که این کیه شوهرش بهم میگفت موقع .... زیاد سر و صدا کن اما انقدر اعصابم بهم ریخته و داغون بود که دلم میخواست از اونجا فرار کنم زود کارمون تموم شد
    پولمو گرفتم از اتاق اومدم بیرون زنشو نگاه کردم

    دلم اتیش گرفت مطمئنم شوهرش دروغ گفته بود
    نمیدونم اون زن باید تقاص چیو پس میداد از خودم بیزار شدم یه لحظه خودمو جاش گذاشتم روزی که شوهر من میرفت تا با کوثر باشه چه حالی داشتم

    تازه من اصلا نمیدونستم بین اونا داره چه اتفاقی میفته اما این زن میدونست که الان شوهرش با من بوده حتما دلش میخواست منو با قیچی ریز ریز کنه اره من به همنوعمم خیانت کردم شاید این زن از منم بد بخت تر بود



    هنوزم بعد از چند ماه وقتی یاد اون لحظه میفتم تمام وجودم گر میگیره من چی بودم چی شدم نمیدونم زندگی انقدر ارزش داشته که بخاطرش بخوام اینهمه کثافت کاری کنم؟ اصلا پول به این کثیفی ارزش خوردن داره؟

    روزا گذشت عفونت کثافت
    مریضی رابطه با هر کس و ناکس عوارضش همیناست
    وقتی وجودتو در اختیار هر کسی بذاری که کثافتشونو تو وجودت خالی کنن وضعیتت از این بهتر نمیشه مدام پماد و دارو مصرف میکردم اما فایده نداشت میترسیدم ایدز بگیرم از مردنش نمیترسیدم اما از فلاکتش میترسیدم

    تمام رابطه هام اینا نبودند زیادتر از این حرفا بودند
    اما خب تو خیلی هاش هیچی واسه ی گفتن نداره
    فقط یه رابطه پول و تمام

  2. کاربر مقابل پست !!yalda!! عزیز را پسندیده است:


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کاربرانی که این تاپیک را مشاهده کرده اند: 0

هیچ عضوی در لیست وجود ندارد.

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

مرجع تخصصی ویبولتین ویکی وی بی در سال 1391 تاسیس شده است و افتخار میکند که تا کنون توانسته به نحو احسن جدید ترین آموزش ها و امکانات را برای وبمستران میهن عزیزمان ایران به ویژه کاربران ویبولتین به ارمغان بیاورد .

اطـلـاعـات انجمـن
09171111111 mahboob_hameh@yahoo.com طراحی توسط ویکـی وی بی
حـامـیان انجمـن