حرفای من!

[NEDA]

زندگی برام عجیب شده بهترین دوستت میشه دشمن درجه یکت و بدترین و سرسخت ترین دشمن دیروزت میشه دوست خاص امروزت....
یه سو دیگه داستان گرگهایی دیروز شده اند بره هایی امروز و بره هایی دیروز شده اند گرگهایی امروز فردا و آینده ... انگار از کنار بره های که رد میشم
باید پوستین خوشرنگ سفیدشون بدرم شاید گرگیی مخفی شده!!!!!!!!!


یه سویی عجیب دیگه این زندگی این روزها ادما شدید یا زرنگ شده اند واقعا و یا من رو دارز گوش فرض میکنن
همه باهوش و خرگوش شدن و من طفلی دراز گوش شدم !!!!!!!!!!


این روزها هرچی صادقتر باشی متهم میشی به دروغگویی و نقش بازی کردی و پنهان کاریی
و هرچی زیباتر دروغ بگی و نقش بازی کنی انگار داری واقعی ترین پر رمز و رازترین اسرار زندگی پرده برداری میکن!!

[NEDA]

چقدر این روزها دلتنگم .... امروز درست شانزده ساله رفتی... شانزده ساله از نبودنت میگذره .... هربار با خودم تصور میکنم اگه بودی ....
چه شکلی بودی.. موهات سفید شده بودن؟
صورتت چروک شده بود؟
حتی نشد پیر شدنت هم ببینم............... شاید فردا شبیه شکل پیرهای تو میشدم...........
مامانم دلم برات یه زره شده ...... دلم واسه اون وقتایی که بند کفشمو میبستی و میگفتی من تا ابد کنارت نیستم چهارده سالت شده یاد بگیر ببند و من میخندیدم میگفتم حالا
حالا که هستی..............
هنوز به این فکر میکنم چرا من از مرگ میترسیدم ........... هنوز عذاب میکشم چرا من اون اخرین وداع ندیدمت و ترسیدممممممممم .....
هنوزم میترسم
هنوزم کابوسمه................
درست هم سن الان من بودی که رفتی........ کاش یه کاری میکردی پیش اون خدایی خودت ازش میخواستی التماسش میکردی به خاظر من!!!!!!! که فرشته مقرب مرگش یه نیم نگاهی به من کنه!!
مادرم خسته ام از این روزها... دلواپسی ها خاطرات گذشته که مدام دور سرم چرخ میخورن و نمیتونم دورشون کنمممممممم ..
گاهی دوست دارم افکارمو زنجیر ببندم اصلا نه دور مغزمو یه زنچیر محکم ببندم. قفلش کنم. تا فکرام نیان بیرون!!
دارم به جنون میرسم شای د الان دیونه شدم خبر ندارم...........

[!!yalda!!]

همیشه شادی در دلت بیاد. گاهی اوقات نمیشه با زندگی جنگید باید با زندگی سازش کرد همیشه شاد باشی