ای معنی عشق
ای یاد تو درخاطر من جاودانه
ای بی تو چشم چشمه اشک شبانه
ای روشنایی،ای چراغ زندگانی
ای رفته در ابر سیاه بی نشانی
وقتی تو رفتی....
از مشرق لبها طلوع خنده ها رفت
از دست من،و ز دست ما اینده ها رفت
وقتی تو رفتی.....
مهتاب بام اسمان کمرنگتر شد
وقتی تو رفتی....
دنیا به چشمم از قفس هم تنگتر شد
وقتی تو رفتی....
اندوه شوق زندگی را از دلم برد
وقتی تو رفتی...
برگ درختان زرد شد،خورشید افسرد
وقتی تو رفتی. ..
مرگ خندید
در جمع ماانگیزه های زیستن مرد
از باد پرسیدم:کجا رفت؟!
گفتا که من هم در پی ان رفته از دست
سر تا سر دنیا خزیدم
او را ندیدم
از شب سراغت را گرفتم
شب گفت :افسوس
او ماه من بود من هم به امید طلوعش ماه ها تاریک ماندم
همراه مرغ حق به یادش نغمه خواندم
خود را به دریاهاوصحرا ها کشاندم
با یاد او در هر قدم اشکی فشاندم
در دشت دور و نا پیدا دویدم
او را ندیدم...
با ماه گفتم:ماه من کو؟!
رنگش پرید وزیرلب گفت:بر بام و روزن های عالم سر کشیدم
شب تا سحر سر تاسر دنیا دویدم
در لابه لای برگ جنگل ها خزیدم
با جستجوها،خستگی ها،شبروی ها
او راندیدم
از رعد پرسیدم نامت ،فریاد او در گنبد افلاک پیچید
چون مادران داغ دیده ناله سر کرد
با ابر گفتم قصه ات را
روی زمین را
در غمت از غصه تر کرد
ای یاد تو در خاطر من جاودانه
ای بی تو من همسایه ی اشک شبانه
وقتی تو رفتی....
اندوه شوق زندگی را از دلم برد
وقتی تو رفتی....
برگ درختان زرد شد،خورشید افسرد
وقتی تو رفتی...
مرگ ...خندید
در جمع ما انگیزه های زیستن مرد.....