خدایا آنگونہ زندہ ام بدار
ڪہ نشڪند دلے
از زنده بودنم!
و آنگونہ بمیران ڪہ
بہ وجد نیاید کسے از نبودنم!
زندگی آنقدر ابدے نیست ڪہ
هر روز
بتوان مھربان بودن را
بہ فردا انداخت.
خدایا آنگونہ زندہ ام بدار
ڪہ نشڪند دلے
از زنده بودنم!
و آنگونہ بمیران ڪہ
بہ وجد نیاید کسے از نبودنم!
زندگی آنقدر ابدے نیست ڪہ
هر روز
بتوان مھربان بودن را
بہ فردا انداخت.
!!yalda!! (10-18-2016)
در رویاهایم دیدم با خدا گفتگو میکنم خدا پرسید میخواهی با من گفتگو کنی؟گفتم اگر وقت دارید خدا خندید و گفت
وقت من بی نهایت است پرسیدم چه چیز بشر تورا سخت متعجب میسازد؟ .
خدا گفت: کودکیشان اینکه آنها از کودکیشان خسته میشوند و وقتی بزرگ میشوند باز آرزو میکنند کودک شوند..
اینکه آنها سلامتی خود را از دست میدهند تا پول بدست آورند و پولشان را از دست میدهند تا سلامتی از دست
رفتشان را بدست آورند.،اینکه با اضطراب به آینده مینگرند و حال خویش را فراموش میکنند بنابراین نه درحال زندگی
میکنند نه در آینده اینکه آنها به گونه ای زندگی میکنند که هرگز نمیمیرن و به گونه ای میمیرن که گویی هرگز
نزیستند دستهای خداوند مدتی دستهایم را گرفت و سکوت کردیم دوباره پرسیدم به عنوان پدر کدام درسهایت را
میخواهی فرزندانت بیاموزند گفت بیاموزند که آنها نمی توانند کسی را وادار کنند که عاشقشان باشد همهء کاری
که میتوانند آنها بکنند این است که اجازه دهند.خودشان دوست داشته باشند بیاموزند که درست نیست خودشان
را با دیگران مقایسه کنند بیاموزند که فقط چند ثانیه طول میکشد تا زخمهای عمیقی در قلب آنها که دوستشان
داریم ایجاد کنیم اما سالها طول میکشد تاآن زخمها التیام بخشد بیاموزند که ثروتمند کسی نیست که بیشترین را
دارد کسی است که به کمترین ها نیاز دارد بیامورند که دو نفر میتوانند به دو نقطه نگاه کنند و آنرا متفاوت ببینند..
بیاموزند فقط کافی نیست دیگران را ببخشند خودرا نیز باید ببخشند من با خضوع گفتم سپاسگزارم آیا چیز دیگری
هست که دوست دارید به فرزندانتان بگویید خداوند لبخند زد و گفت،.
فقط اینکه بدانند من اینجا هستم همیشه
!!yalda!! (10-15-2016)
خداوندا تو میدانی...
منم ، دلتنگ دلتنگم
منم ، یک شعر بیرنگم
منم ، دل رفتـه از چنگم
منم ، یک دل که از سنگم
منم ، آواز طولانی
منم ، شبهای بارانی
منم ، انسانیم فانی
خداوندا تو میدانی ...
منم ، در متن یک دردم
منم ، برگم ، ولی زردم
منم ، هستم ، ولی سردم
منم ، مُرده م ، منم مُرده م
منم ، یک بغض پر باران
منم ، غمهای بی سامان
منم ، هستم دراین زندان
منم ، زخمهای بی درمان
منم ، دارم تب و تابی
ز تنهائی ، ز بیتابی
منم ، رفته به گردابی
مرا باید که دریابی
منم ، یک آسمان دردم
منم ، دریا شود قبرم
منم ، دنیا شود جبرم
منم ، پایان شده صبرم
منم ، یک ذره گردم
منم ، خواهم کسی همدم
منم ، برخود ستم کردم
دلم خون میشود هردم
منم ، از عشق گویانم
منم ، دردست درمانم
منم ، آمد به لب جانم
خداوندا ! بمیرانم !
!!yalda!! (10-18-2016)
عجب متن قشنگی
گفتم خدایاچگونه آغازکنم؟؟؟
گفت به نام من
گفتم خدایاچگونه آرام گیرم؟؟؟
گفت به یادمن
گفتم خدایاخیلی تنهایم؟؟؟
گفت تنهاترازمن؟
گفتم خدایاهیچ کسی کنارم نمانده؟؟؟
گفت به جزمن
گفتم خدایاازبعضی هادلگیرم
گفت حتی ازمن؟
گفتم خدایاقلبم خالیست
گفت پرکن ازعشق من
گفتم دست نیازدارم
گفت بگیردست من
گفتم بااین همه مشکل چه کنم؟؟؟
گفت توکل کن به من
گفتم احساس میکنم خیلی ازت دورم
گفت نه،نزدیکترین به تو ،من
گفتم برای ارزوهایم چه کنم؟؟؟
گفت تلاش،به امیدمن
گفتم چگونه ازین دنیادل بکنم وبرم؟؟
گفت به امید دیدارمن
گفتم چگونه پایان دهم؟؟؟
گفت حافظ ونگهدارتو،من
گفتم خدایاچرا اینقدر میگويی من؟؟؟
گفت چون من ازتوهستم وتوازمن...💔💔
🌺 @
!!yalda!! (11-14-2016)