از دوست
از دوست ضربه خوردم و باور نداشتماين هم توقعي كه ز كافر نداشتماز پشت دشنه خوردم و از رو به رو فريبدست از تب رفاقتمان بر نداشتمدوران انتقام رفيقان نا رفيقروزي فرا رسيد كه خنجر نداشتممي خواستم پيمبر دوران خود شوم
از دوست
از دوست ضربه خوردم و باور نداشتماين هم توقعي كه ز كافر نداشتماز پشت دشنه خوردم و از رو به رو فريبدست از تب رفاقتمان بر نداشتمدوران انتقام رفيقان نا رفيقروزي فرا رسيد كه خنجر نداشتممي خواستم پيمبر دوران خود شوم
به شب و پنجره بسپار كه بر مي گردمعشق را زنده نگه دار كه بر مي گردمبس كن اين سر زنش "رفتي و بد كردي" رادست از اين خاطره بردار كه بر مي گردمدو سه روزي هم- اگر چند- تحمل سخت استتكيه كن بر تن ديوار كه بر مي گردمبين ما پيشترك هر سخني بود گذشتعاشقت مي شوم اين بار كه بر مي گردمگفته بودي دو سحر چشم به راهم بوديبه همان ديده بيدار كه بر مي گردمپرده ي تيره ي آن پنجره ها را بردارروي رف آيينه بگذار كه بر مي گردمپشت در را اگر انداخته اي حرفي نيستبه شب و پنجره بسپار كه مي گردم![]()
منم همان كه غمت را سرود يادت رفتكسي كه مثل تو عاشق نبود, يادت رفتمنم, نگاه كن آيا به خاطرم داريكسي كه عشق به رويت گشود يادت رفتهر آنچه در پس چشمان خسته ام گم بودببين هميشه به نام تو بود يادت رفتميان اهل محل رسم من و تو, اين بودزلال و ساده همانند رود يادت رفتتو عاشقي شده بودي بزرگ و سر در گمچو سيب سرخ تمام وجود يادت رفتببين چگونه زمان از كنار ما رد شدخلاصه, سيب, خدا, ها!, چه زود يادت رفت![]()