تاریک بود و سرد تمام وجود منتصویر های شعر
قندیل های یخ
اویخته ز شاخه ی خودکارم
گفتم :
(( دیر امدی
وقتی که بال هایم در حسرت پرنده شدن سوخت
و دفترم
در ارزوی بارش شعری . ))
گفتی :
(( بی بال می توانی
پرواز را تجربه کنی
تا قله های روشن دور از دست .))
تاریک بود و سرد تمام وجود منتصویر های شعر
قندیل های یخ
اویخته ز شاخه ی خودکارم
گفتم :
(( دیر امدی
وقتی که بال هایم در حسرت پرنده شدن سوخت
و دفترم
در ارزوی بارش شعری . ))
گفتی :
(( بی بال می توانی
پرواز را تجربه کنی
تا قله های روشن دور از دست .))