وقتی کوچک دخترمان بزرگ می شود!

[Anil199]

این پاهای دُرین جونم در دو سال و شش ماهگی :
اینم پای دُرین جونم در یک روزگی
:

اینا دستای دُرین عسلی در دو سال و شش ماهگی

:

اینم دست دُرین عسلی در یک روزگی


:

خدایا شکرت! شکرت که انقدر بخشنده ای و شکرت که نعمت بزرگ سلامتی رو از ما دریغ نمیکنی !

[Anil199]

مثلا این عکسا مال یه روز قبل عید که دُرین با نگار رفت پاک شهراوه اوه قوبون اخماش کلی بازی کردیمکلی راه رفتیم و پیشی و کلاغ دیدیم سرسره بازی که عاشقشه و تاب بازی که دو تایی بازی کردیم دُرین روی اون تاب و منم روی اون یکی تاب کنارش و باهم شعر خوندیم

[Anil199]

اینم دو تا از عکس از دُرین عسلم با سفره ی هفت سین اینم دُرین خانوم با باباییش تو عید یه مسافرت چند روزه ی دست جمعی به شمال داشتیماینم دُرین دخملی با مامانش کلی تو سبزه ها و سرسبزی ها بازی کرد فسقلی چیزی که خیلی به نفع این فسقلیا بود این بود که هم سه تا دختر عمو کوچولوها جمعشون جمع بود و هم یه دوست کوچولوی دیگه به اسم فاطمه خانوم داشتن که میشد دختر پسرعمه ی بابای دُرین که تو اون سفر با ما بودن :

[Anil199]

اینم سه تا دخترعمو :ا

ینم بستنی قیفی خوردن دُرین و نازنین :


نازنین و دُرین خیلی صمیمی شدن و تو مهمونیا وقتی نازنین میاد دُرین کلی بالا و پایین میپره و نازنین نازنین میکنه
!!!

اینا هم بقیه نی نی هایی

هستن که دوست دُرین هستن :نیکا خانوم (دختر پسردایی بابایی)






ستیا خانوم ( دختر پسرخاله ی مامانی)



درسا خانوم که دُرین تو سرای محله باهاش دوست شده


دُرین خانوم خودش هم کلی خاله بازی میکنه و حسابی خیال پردازه !




مامانش میگه جدیدا تو بازیاش دخترعمه ریحانه رو صدا میزنه و میگه : نِحانه بیا بریم !



یا مثلا ادای ماها رو درمیاره که قربون صدقه اش میریم و میگه : عسل مسل ناناسی !





در ضمن ... درساش رو هم حسابی بلد شده و همه ی کارتا رو میگه و حتی بعضی کارتا رو فقط از روی نوشته هم


میگه :



و اما اینم عکس های آتلیه ی امسالش که خیلی وقته انداخته با لباس زنبوری :



آ قرررررررررربووووونش !




اینم عکس های یه بار که دختری با باباییش رفت آرایشگاه موهاشو کوتاه کنه :

[Anil199]

این عکسای آخری هم عکسای جدید از گل دخترمون که حسابی خانوم شده :فدای اون چشمات بشه نگاررررر!
فرشته ی بهشتی من !





جوووونم ملوس من !



اون خنده ی شیطونت و بخورم من آخه عســــــــل !

ا
اینم یه عکس قدیمی تر از دُرینی روی همین طاقچه ..



.همین الان چندتا عکس تنوری هم به دستم رسید که جدید جدیده !


خدا میدونه این بچه چقد بامزه حرف میزنه ! همـــــــه چیز میگه !