آرام بگیر ای دل ،هرچند پر از دردی
از خاطره خالی شو ، وقت است که برگردی

تو باخته ای ناشی ، در پای قمار او
از پیش نمایان بود ،دستی که تو رو کردی

در قاعده ی بازی ،حکم است که میبرّد
گرچه تو در این بازی هی آس دل آوردی

بی بی دلش آمد ،سرباز تو زانو زد
حاکم نشدی در عشق ، هر لحظه کم آوردی

مرد اشک نمی ریزد ،این را همه می گویند
پس گریه نکن ، بس کن ، آخر تو دل مَردی