ز دلبری نتوان لاف زد به آسانی
هزار نکته در این کار هست تا دانی

هزار سلطنت دلبری بدان نرسد
که در دلی به هنر خویش را بگنجانی

تو بودی آن دم صبح امید کز سرِ مهر
برآمدی و سر آمد شبان ظلمانی