بارش كنید؛ مهرتان را بارش کنید،
عشقتان را بارش كنید،فكر مثبت و سازندهتان را بارش كنید.بارش تبسم، بارش لبخند،بارش انرژی مفید،بارش اطلاعات و دانستهها.
هرگونه جمعآوری ضد بخشش است.
بیمضائقه بخشیدن، قانون طبیعت است.
خورشید چندین سال است كه به شما میتابد بدون اینكه هیچ تمنایی از شما داشته باشد.بارش یعنی اینكه شما ببخشید.چیزی را نگه ندارید.
پول، دانش، كتاب، سخن خوب، فكر ناب، مهر و محبت و خلاصه هر چه را دارید.ببخشید و دریافت كنید.شما از جایی دریافت میكنید كه امروز حتی گمانش را هم نمیبرید.
هرجا انسداد و مانعی در جریان مثبت زندگی شما پیش آمد بروید دنبال بارش و ایجاد خلاء.
اجازه دهید برای رحمت الهی جایی باز شود و گشایشی در آن مانع به وجود آید.
گفتار نیك، اخلاق خوب، لبخند زدن به مادر، نگاه پرمهر به پدر همگی صدقه هستند.
یكی از بارشهای بسیار بسیار طبیعی، شكر كردن و سپاسگزاری است. تشكر فضای انرژی شما را وسیعتر میكند…هر روز که از خانه بیرون میآیید، از خود بپرسید آیا من امروز، سهم کائنات را انجام دادهام ؟
آدم بزرگها، اعداد را دوست دارند. وقتی با آنها از دوستِ تازه ای صحبت می کنی، هیچوقت از تو راجع به آنچه اصل است نمی پرسند. هیچوقت به شما نمی گویند که مثلاً “آهنگِصدای او چطور است؟ چه بازی هایی را بیشتر دوست دارد؟
آیا پروانه جمع می کند؟”بلکه از شما می پرسند: “چند سال دارد؟ چند برادر دارد؟ وزنش چقدر است؟ پدرش چقدر درآمد دارد؟”و تنها در آن وقت است که خیال می کنند او را می شناسند.
اگر شما به آدم بزرگها بگویید: “من خانه ی زیبایی دیدم که روی پشتِ بامش، پر از کبوتر بود”، نمی توانند آن خانه را مجسّم کنند. باید به آنها بگویید: “یک خانه ی صدهزار دلاریدیدم!”.آنوقت بلند فریاد می زنند: “به به! چه خانه ی قشنگی!گذشتهدرگذشتهمن برای گذشته هیچ کاری نمیتوانم بکنماگر شما تمامِ علم و علمای جهان را هم جمع کنیدحتی نمی توانید لباسی را که دیشب در مهمانی پوشیده بودید را عوض کنید و یک لباس دیگر بپوشیدتمام شد و رفتوقتی هیچ کس
نمیتواند هیچ کاری برای گذشته بکندچرا آدم باید در گذشته بماند؟از گذشته باید آموختنباید به آن آویختگذشته برای آموزش استنه برای سرزنش