یه لیوان از تو اون کابینته بردار.
خب.پرتش کن زمین.
خب
شکست؟
آره.
حالا ازش عذرخواهی کن.
ببخشید لیوان. منظوری نداشتم.
دوباره درست شد؟
نه...
- متوجه شدی . . .!!؟؟؟اینـایی کـه تــآ یـه چیز میگـےکـنترلـِ خـوבشونو اَزבستــ مـیـבنـ وعَـصـبے مـیشـنــ
همـونـا کـه حوصـلـه حـَرفـــْ زَבنــْ بآ هـیـشکے رو نـבآرَنــ ...
اونایی کـه همــﮧ ے قَـرآرآشونـو ڪـَنسِـلـْ مـیـکـُنـَنْ و مـیـمـوننْ خونـﮧ...
ایـنایی کـه ـاَز صـبــح تا شبـــ با هـمـ ـه בعـوا בارنـــ
ایـنآ اَز تـو בآغونـن ...خــوآهـِـشــ مــیــکـُنـَمــ
اذیــَتــِشون نـَڪُنــیــن בآرَنـــ ـــ
جـونــ مـیـڪَنـَن تــآ حآلـِشـون خــوبــ شــﮧبـــسته راه نفسم بـُغض و دِلم شُعله وَر است !
چــون یتیـمی که بِ او ؛
فـُحـش پدر داده کـسی ...![]()