کلماتم را

در جوی سحر می‌شویم

لحظه‌هایم را

در روشنی باران‌ها

تا برای تو شعری بسرایم، روشن

تا که بی‌دغدغه بی‌ابهام

سخنانم را

در حضور باد

این سالک دشت و هامون

با تو بی‌پرده بگویم

که تو را

دوست می‌دارم تا مرز جنون