نمایش نتایج: از 1 به 3 از 3

موضوع: دِلهُره

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Nov 2017
    شماره عضویت
    5652
    نوشته ها
    1,086
    پسندیده
    264
    مورد پسند : 885 بار در 731 پست
    Windows NT 6.3 Chrome 61.0.3163.100

    دِلهُره

    اگر این پَنجره در سینه یِ دیوار نبود
    و کنارَم ، قَلم و کاغذ و خودکار نبود

    چه بلا هایِ عجیبی به سرم می آمد
    فرض کن داخلِ زِندانی و سیگار نبود

    آمد و...شُد همه یِ دار و ندارم هر چَند
    بودن و رَفتن او دَست من اِنگار نبود

    باز هَم ، باد بَهاری ، همه جا ، میپیچَد
    گُلِ سَر کاش به مو یِ تو گرفتار نبود

    نکنَد دستِ کسی دستِ تو را لَمس کنَد
    کاش این دِلهُره اینقَدر ، دِل آزار نبود

    رَفتی و بَعدِ تو در شهر جِنایَت ها شُد
    خَنده ای رویِ لَبَم ، بَعدِ تو در کار نَبود

    اگر این پَنجره در سینه یِ دیوار نبود
    غَزَلی وَصل به مو های تو این بار نبود
    به سلامتی گرگی که فهمید چوپان خواب است
    اما زوزه اش را کشید
    تا از پشت
    خنجر نزند




  2. Top | #2

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Nov 2017
    شماره عضویت
    5652
    نوشته ها
    1,086
    پسندیده
    264
    مورد پسند : 885 بار در 731 پست
    Windows NT 6.3 Chrome 61.0.3163.100
    به سلامتی گرگی که فهمید چوپان خواب است
    اما زوزه اش را کشید
    تا از پشت
    خنجر نزند




  3. Top | #3

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Nov 2017
    شماره عضویت
    5652
    نوشته ها
    1,086
    پسندیده
    264
    مورد پسند : 885 بار در 731 پست
    Windows NT 6.3 Chrome 61.0.3163.100
    این روزها سخاوت باد صبا کم است
    یعنی خبر ز سوی تو این روزها کم است

    اینجا کنار پنجره تنها نشسته ام
    در کوچه ای که عابر درد آشنا کم است

    من دفتری پر از غزلم، ناب ناب ناب
    چشمی که عاشقانه بخواند مرا کم است

    باز آ ببین که بی تو در این شهر پر ملال
    احساس ، عشق ، عاطفه ، یا نیست یا کم است

    اقرار می کنم که در اینجا بدون تو
    حتی برای آه کشیدن هوا کم است

    دل در جواب زمزمه های بمان من
    می گفت می روم که در این سینه جا کم است

    غیر از خدا که را بپرستم؟ تو را ، تو را
    حس می کنم برای دلم یک خدا کم است
    به سلامتی گرگی که فهمید چوپان خواب است
    اما زوزه اش را کشید
    تا از پشت
    خنجر نزند




اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کاربرانی که این تاپیک را مشاهده کرده اند: 0

هیچ عضوی در لیست وجود ندارد.

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

مرجع تخصصی ویبولتین ویکی وی بی در سال 1391 تاسیس شده است و افتخار میکند که تا کنون توانسته به نحو احسن جدید ترین آموزش ها و امکانات را برای وبمستران میهن عزیزمان ایران به ویژه کاربران ویبولتین به ارمغان بیاورد .

اطـلـاعـات انجمـن
09171111111 mahboob_hameh@yahoo.com طراحی توسط ویکـی وی بی
حـامـیان انجمـن