انقلاب یا انتقام؟!!
خاطرهای ثبت شده از نلسون ماندلا :
������ یک روز که ریاست جمهوری آفریقای جنوبی بود ،برای ناهار خوردن با همراهان به یک رستوران می رود.
روی میز بزرگی که نشسته بود نگاهش به گوشه رستوران میافتد...
یک نفر نشسته و از آن ها رو می گیرد.
به یکی از محافظان می گوید :
بروید او را به میز ما دعوت کنید.
طرف می آید...
با شرمندگی عرض ادب می کند و ناهار را با رییس جمهوری صرف می کند.
پس از آن که از رستوران خارج می شوند، یکی از دوستان به ماندلا اصرار می کند که این شخص کی بود که شما فقط او را دعوت کردید؟
در جواب میگوید :
او نگهبان زندان سلول من بود که هر گاه زیاد تشنه بودم و درخواست آب می کردم، به جای آب، شلوار خود را پایین میآورد و از پنجره سلول من ادرار می کرد...
یکی از همراهان خیلی عصبانی می شود و می گوید : پس چرا او را دعوت کردید؟!!!
نلسون ماندلا جواب میدهد :
دیدم ما وقتی به رستوران وارد شدیم، آن شخص بسیار شرمنده و با ترس نشست و شاید در ذهن خود فکر میکرد حالا که او را دیدهام ،شاید به فکر انتقام از کارهای گذشته او باشم.
خواستم به او اطمینان دهم که انقلاب ما به قصد انتقامجویی نیامدهاست.
������ این گونه بود که نلسون ماندلا در تاریخ برای همیشه محبوب ماند و رهبران کینهتوز و انتقامجو و ... نه❗️❗️❗️