نمایش نتایج: از 1 به 1 از 1

موضوع: من نیز با چشمانی خیس برایت نوشتم

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Nov 2017
    شماره عضویت
    5652
    نوشته ها
    1,086
    پسندیده
    264
    مورد پسند : 885 بار در 731 پست
    Windows NT 6.3 Chrome 62.0.3202.94

    من نیز با چشمانی خیس برایت نوشتم

    چون این درد دلی بود که در اوج بی کسی .....
    من نیز با چشمانی خیس برایت نوشتم.....
    سلام بهانه من برای زندگی ....
    دلت تنگ است ..... می دانم !!
    قلبت شکسته است ..... می دانم !!
    دوری برایت سخت است ...... می دانم !
    اما برای چند لحظه ای ارام بگیر ..... تا برایت بگویم...
    بگویم از دنیایی که به هیچ کس وفا نمی کند....
    و مردمی که به جز خودشان هیچ کس را نمی بینند..!
    بگویم از انچه که در این مدت بر من گذشت.....
    اما گریه نکن ....که حال و هوای تو مرا بارانی تر می کند...
    گریه نکن که چشمهای من نیز به گریه خواهند افتاد...
    بیا و درد دلت را به من بگو...
    و مطمئن باش که قول می دهم ارامت کنم...!
    با گریه خودت را ارام نکن....
    گریه نکن که اشکهایت مرا نا ارامتر می کند..
    گریه تو مرا به دلتنگی های دیرینه ام می کشاند....
    گریه نکن چون منهم مانند تو اشفته می شوم..
    می دانی که دوست ندارم ان چشمهای زیبایت رو خیس اشک ببینم ..
    ای عزیزم ...
    ای زندگی ام ....
    ای عشقم .....
    اینها تمام حرفهایی بود که در اوج دلتنگی با دل نا ارام خود ارام ارام گریستم...
    برای دلی که هنوز در نبود تو ....
    و ارام ... ارام می میرد...!
    باور کن بغض راه گلویم را بسته است....
    اما گریه نمی کنم...
    می خواهم برایت فقط بنویسم...
    اما تو بگو بهانه ام ...
    می خواهم به یاد گذشته .... اما اینبار با دستانی سرد اشکهای گونه هایت را پاک کنم ( به یاد روزهای از دست رفته )
    بهانه ام :
    بیا و دستهایت را در دستهایی بی روجم بگذار....
    و به یاد روزهای اول اشنایی مان دوباره ...ببار ...
    این بار می خواهم جور دیگری اشکهایت را پاک کنم..!
    سرت را بر روی شانه هایم بگذار ...و ارام در گوشم زمزمه کن ...
    باور کن به درد دلهایت گوش خواهم کرد...
    می دانی اگر هنوز هم دلی برایت مانده باشد
    وقتی دست نوشته هایم را می خوانی ....
    اشک از چشمان سرازیر می شود....
    پس برای اخرین بار هم گریه کن....
    چون این درد دلی بود که در اوج بی کسی .....

    من نیز با چشمانی خیس برایت نوشتم...
    به سلامتی گرگی که فهمید چوپان خواب است
    اما زوزه اش را کشید
    تا از پشت
    خنجر نزند




  2. کاربر مقابل پست mohamad.uk عزیز را پسندیده است:

    Sahra (12-06-2017)

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کاربرانی که این تاپیک را مشاهده کرده اند: 0

هیچ عضوی در لیست وجود ندارد.

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

مرجع تخصصی ویبولتین ویکی وی بی در سال 1391 تاسیس شده است و افتخار میکند که تا کنون توانسته به نحو احسن جدید ترین آموزش ها و امکانات را برای وبمستران میهن عزیزمان ایران به ویژه کاربران ویبولتین به ارمغان بیاورد .

اطـلـاعـات انجمـن
حـامـیان انجمـن