عطر تو را نفس زدم درون سینه آنقدر که آه هم که میکشم بوی تو پخش می شود...
بریز هرچه رنگ را به پرده ی جهان من که روی بوم من فقط نقش تو نقش می شود...
ببر مرا به عالمت... به عالم جنون خود بیا...
بیا ببر مرا دلم از اینجا زده است...
به موج ها بگو کمی یواش تر بهم زنند...
حوالی تو یک نفر دلی به دریا زده است...