نمایش نتایج: از 1 به 6 از 6

موضوع: ساقیا برخیز و درده جام را

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    1568
    نوشته ها
    472
    پسندیده
    27
    مورد پسند : 32 بار در 28 پست
    Windows 7/Server 2008 R2 Chrome 63.0.3239.132

    ساقیا برخیز و درده جام را


    ساقیا برخیز و درده جام را

    خاک بر سر کن غم ایام را


    ساغر می بر کفم نه تا ز بر

    برکشم این دلق ازرق فام را


    گر چه بدنامیست نزد عاقلان

    ما نمی‌خواهیم ننگ و نام را


    باده درده چند از این باد غرور

    خاک بر سر نفس نافرجام را


    دود آه سینهٔ نالان من

    سوخت این افسردگان خام را


    محرم راز دل شیدای خود

    کس نمی‌بینم ز خاص و عام را


    با دلارامی مرا خاطر خوش است

    کز دلم یک باره برد آرام را


    ننگرد دیگر به سرو اندر چمن

    هر که دید آن سرو سیم اندام را


    صبر کن حافظ به سختی روز و شب

    عاقبت روزی بیابی کام را





  2. Top | #2

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    1568
    نوشته ها
    472
    پسندیده
    27
    مورد پسند : 32 بار در 28 پست
    Windows 7/Server 2008 R2 Chrome 63.0.3239.132


    یاری اندر کس نمی‌بینیم یاران را چه شد

    دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

    آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست

    خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد


    کس نمی‌گوید که یاری داشت حق دوستی

    حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد


    لعلی از کان مروت برنیامد سال‌هاست

    تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد


    شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار

    مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد


    گوی توفیق و کرامت در میان افکنده‌اند

    کس به میدان در نمی‌آید سواران را چه شد


    صد هزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست

    عندلیبان را چه پیش آمد هزاران را چه شد


    زهره سازی خوش نمی‌سازد مگر عودش بسوخت

    کس ندارد ذوق مستی میگساران را چه شد


    حافظ اسرار الهی کس نمی‌داند خموش

    از که می‌پرسی که دور روزگاران را چه شد


  3. Top | #3

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    1568
    نوشته ها
    472
    پسندیده
    27
    مورد پسند : 32 بار در 28 پست
    Windows 7/Server 2008 R2 Chrome 63.0.3239.132



    ناگهان پرده برانداخته‌ای یعنی چه


    مست از خانه برون تاخته‌ای یعنی چه


    زلف در دست صبا گوش به فرمان رقیب

    این چنین با همه درساخته‌ای یعنی چه


    شاه خوبانی و منظور گدایان شده‌ای

    قدر این مرتبه نشناخته‌ای یعنی چه


    نه سر زلف خود اول تو به دستم دادی

    بازم از پای درانداخته‌ای یعنی چه


    سخنت رمز دهان گفت و کمر سر میان

    و از میان تیغ به ما آخته‌ای یعنی چه


    هر کس از مهره مهر تو به نقشی مشغول

    عاقبت با همه کج باخته‌ای یعنی چه


    حافظا در دل تنگت چو فرود آمد یار

    خانه از غیر نپرداخته‌ای یعنی چه




  4. Top | #4

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    1568
    نوشته ها
    472
    پسندیده
    27
    مورد پسند : 32 بار در 28 پست
    Windows 7/Server 2008 R2 Chrome 63.0.3239.132


    گل در بر و می در کف و معشوق به کام است


    سلطان جهانم به چنین روز غلام است

    گو شمع میارید در این جمع که امشب

    در مجلس ما ماه رخ دوست تمام است


    در مذهب ما باده حلال است ولیکن

    بی روی تو ای سرو گل اندام حرام است


    گوشم همه بر قول نی و نغمه چنگ است

    چشمم همه بر لعل لب و گردش جام است


    در مجلس ما عطر میامیز که ما را

    هر لحظه ز گیسوی تو خوش بوی مشام است


    از چاشنی قند مگو هیچ و ز شکر

    زان رو که مرا از لب شیرین تو کام است


    تا گنج غمت در دل ویرانه مقیم است

    همواره مرا کوی خرابات مقام است


    از ننگ چه گویی که مرا نام ز ننگ است

    وز نام چه پرسی که مرا ننگ ز نام است


    میخواره و سرگشته و رندیم و نظرباز

    وان کس که چو ما نیست در این شهر کدام است


    با محتسبم عیب مگویید که او نیز

    پیوسته چو ما در طلب عیش مدام است


    حافظ منشین بی می و معشوق زمانی

    کایام گل و یاسمن و عید صیام است


  5. Top | #5

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    1568
    نوشته ها
    472
    پسندیده
    27
    مورد پسند : 32 بار در 28 پست
    Windows 7/Server 2008 R2 Chrome 63.0.3239.132


    چو گل هر دم به بویت جامه در تن


    کنم چاک از گریبان تا به دامن

    تنت را دید گل گویی که در باغ

    چو مستان جامه را بدرید بر تن


    من از دست غمت مشکل برم جان

    ولی دل را تو آسان بردی از من


    به قول دشمنان برگشتی از دوست

    نگردد هیچ کس با دوست دشمن


    تنت در جامه چون در جام باده

    دلت در سینه چون در سیم آهن


    ببار ای شمع اشک از چشم خونین

    که شد سوز دلت بر خلق روشن


    مکن کز سینه‌ام آه جگرسوز

    برآید همچو دود از راه روزن


    دلم را مشکن و در پا مینداز

    که دارد در سر زلف تو مسکن


    چو دل در زلف تو بسته‌ست حافظ

    بدین سان کار او در پا میفکن


  6. Top | #6

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    1568
    نوشته ها
    472
    پسندیده
    27
    مورد پسند : 32 بار در 28 پست
    Windows 7/Server 2008 R2 Chrome 63.0.3239.132


    در خرابات مغان نور خدا می‌بینم

    این عجب بین که چه نوری ز کجا می‌بینم

    جلوه بر من مفروش ای ملک الحاج که تو

    خانه می‌بینی و من خانه خدا می‌بینم


    خواهم از زلف بتان نافه گشایی کردن

    فکر دور است همانا که خطا می‌بینم


    سوز دل اشک روان آه سحر ناله شب

    این همه از نظر لطف شما می‌بینم


    هر دم از روی تو نقشی زندم راه خیال

    با که گویم که در این پرده چه‌ها می‌بینم


    کس ندیده‌ست ز مشک ختن و نافه چین

    آن چه من هر سحر از باد صبا می‌بینم


    دوستان عیب نظربازی حافظ مکنید

    که من او را ز محبان شما می‌بینم


  7. کاربر مقابل پست pantea عزیز را پسندیده است:

    mohsen32 (01-20-2018)

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کاربرانی که این تاپیک را مشاهده کرده اند: 0

هیچ عضوی در لیست وجود ندارد.

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

مرجع تخصصی ویبولتین ویکی وی بی در سال 1391 تاسیس شده است و افتخار میکند که تا کنون توانسته به نحو احسن جدید ترین آموزش ها و امکانات را برای وبمستران میهن عزیزمان ایران به ویژه کاربران ویبولتین به ارمغان بیاورد .

اطـلـاعـات انجمـن
حـامـیان انجمـن