به جای ذره بین آینه به دست بگیریم!
چهار نفر با هم برای عبادت به مسجد رفتند. هر چهار نفر با هم نیت کردند،تکبیر گفتند و وارد نماز شدند.
چند دقیقه که گذشت، یکی از آنها دچار تردید شد که آیا وقت نماز وارد شده است یا خیر؟
رو کرد به موذن و پرسید: آیا وقت نماز وارد شده؟
یکی دیگر از آن چهار نفر فورا رو کرد به نفر اول و گفت فلانی حرف زدی و نمازت باطل شد.
در همین زمان نفر سوم رو کرد به نفر دوم و گفت:
نمی خواد حرص نماز او را بزنیچرا که نماز خودت هم با این حرف زدن باطل شد.
نفر چهارم که ماجرا را زیر نظر داشت و فهمید که نماز هر سه آنها باطل شده استدستانش را به سمت آسمان گرفت و با صدای بلند گفت:
خدایا شکرت که من حرف نزدم تا نماز من هم مانند این سه نفر، باطل شود.
به این ترتیب نماز همه آنها که مراقب درست بودن نماز دیگری بودند باطل شد.
درحالی که اگر قبل اصلاح نماز دیگران به فکر مراقبت از نماز خود بودند واگر قبل از این که خودشان را در برابر نماز دیگران مسئول بدانند؛
خود را موظف به محافظتاز نماز خود میدانستند اینگونه نمازشان خراب و فاسد نمی شد.
حقیقتا اگر انسان در پی اصلاح خودش باشد و اگر برای رفع معایب ونواقص خودش تلاش کند دیگر وقت و فرصتی برای جست و جوی عیوب دیگران پیدا نخواهد کرد.
پس نماز هر چهاران شد تباه
عیبگویان بیشتر گم کرده راه
ای خنک جانی که عیب خویش دید
هر که عیبی گفت آن بر خود خرید
زانک نیم او ز عیبستان بدست
وآن دگر نیمش ز غیبستان بدست
چونک بر سر مرا ترا ده ریش هست
مرهمت بر خویش باید کار بست
عیب کردن خویش را داروی اوست
چون شکسته گشت جای ارحمواست
گر همان عیبت نبود ایمن مباش
بوک آن عیب از تو گردد نیز فاش
لا تخافوا از خدا نشنیدهای
پس چه خود را ایمن و خوش دیدهای
سالها ابلیس نیکونام زیست
گشت رسوا بین که او را نام چیست