بعدازنگاهت با این
عاشقانه های بی قرارچه کنم
بااین قرارهای بی قراری
چه کنم چیزی بگو
حرفی بپاش بردهانِ این کوچه
که همهمه اش هرروز
زخمی تازه دردلم بازمی کند
بعدازنگاهت با این
عاشقانه های بی قرارچه کنم
بااین قرارهای بی قراری
چه کنم چیزی بگو
حرفی بپاش بردهانِ این کوچه
که همهمه اش هرروز
زخمی تازه دردلم بازمی کند
به سلامتی گرگی که فهمید چوپان خواب است
اما زوزه اش را کشید
تا از پشت خنجر نزند
y@saman (01-29-2018)
بعضی آدم ها را نمی شود داشت
فقط می شود یک جور خاصی دوستشان داشت !
بعضی آدم ها اصلا برای این نیستند که برای تو باشند یا تو برای آن ها!
اصلا به آخرش فکر نمی کنی
آنها را باید دوستشان بداری
آن هم نه دوست داشتن معمولی نه حتی عشق !
یک جور خاصی دوست داشتن که اصلا هم کم نیست ...
این آدم ها حتی وقتی که دیگر نیستند هم
در کنج دلت تا ابد یک جور خاص دوست داشته خواهند شد
به سلامتی گرگی که فهمید چوپان خواب است
اما زوزه اش را کشید
تا از پشت خنجر نزند
y@saman (01-29-2018)
نشسته ام ...
کنار خیال تو
و می اندیشم به پروانه ها
و گلهائی که در ذهن او
خاطره می کارند
و به عطرها می نگرم
که پل بسته اند
عبور عاطفه را
در باغ پروانه
و خیره می شوم بر شبنم ...
که در تابش آرامش خورشید
عکس می گیرد ازین منظره ها
و من ...
که ورق می زنم تو را
از باغی به باغی دیگر
به سلامتی گرگی که فهمید چوپان خواب است
اما زوزه اش را کشید
تا از پشت خنجر نزند
y@saman (01-29-2018)