راستی بانو چشمان شما چه رنگیست...؟
من وقتی به چشمهای شما نگاه میکنم
گم میشوم در چشمهای شما
میخواهم از چشمهایت بگویم...
چشمهایی نه از جنس غزل بلکه خود غزل. خود خود عشق . تمام تمام صداقت .
چشمهایی مثل چشمه سار ترا نه در سکوت شاعر. چشمهایی به رنگ دلهای بی ریا .
به شکل قشنگ حادثه ی عشق . چشمهایی شبیه خود اتفاق عشق.
به دیدن چشمهای تو که می آیم عجیب یاد آسمان می افتم و دلم پر پرواز میگیرد و
مرا تا اوج تو پر می دهد . به دیدار چشمهای تو که می آیم چنان در جذبه ی اهورائیت
گم می شوم که زمان در ذهن خاطره ام نمی ماند و من گویی فراتر از مرزهای مادی
به معنویتی تمام دست می یابم
![]()