حاکمی در مشهد رسم بنهاد هر که از مسافران وساکنان دزدی کند ،آن شخص را سوار بر الاغ به مدت یک هفته در شهر بگردانند.
این گذشت تا که شخصی از دیگری حلوا بدزدید و بخورد.
به جرم دزدی به محکمه اش بردند و چون محکوم شد، طبق حکمِ حاکم سوار بر الاغی او را در شهر بچرخانیدند و مردم در کوچه و بازار با دیدن آن حالت بسیار هیاهو بکردند.

هنگام چرخاندن، نگهبان از دزد پرسید:
بسیار سخت می گذرد؟
دزد گفت: نه !
حلوا را که خوردم، الاغ را هم که سوارم،
مردم هم که شادی می کنند و شادند، از این بهتر چه هست؟!


حکایتی است شیرین از احوال مملکت !
بیت المال را که می خورند، بنز را هم سوارند، ملت نیز خوشحال اند و جوک می سازند و می خندند.
خداوند این شادی و آرامش را از ملت ما نگیرد...