نیَم به هجر تو تنها،
دو همنشین دارم

دل شکسته یکی
جان بی قرار یکی...



همیشہ فڪر ڪن...
تـوی دنیـای شیشہ ای
زنـدگـی میڪنـی...
پـس
بطـرف ڪسی سنگ
پرتـاب نڪن
چون اولیـن چیـزی
ڪہ می‌ شڪنہ دنیـای خودتہ.