تو غریبهً خرآباد دروغی
تو سزاوار نگاه بی فروغی
*
تو هزاران سخن گزاف گفتی
تو به باران هم دروغ داغ گفتی
*
تو مرا بازیچهً این بام کردی
تو مرا افتاده در این دام کردی
*
تو نکوهش شدهً خورشید و ماهی
تو به مانند حباب روی آبی
*
تو همان دخترک دیو سیاهی
تو یقین افریتهً مکر و تباهی
*
تو بسان پیچک خشک درختی
تو همان عشقهً پوسیده بختی
*
تو همان تک برگ آن دست عجیبی
آری!آن آس سیاه بی رقیبی
*
تو به آخر خرقه پوش هر گناهی
تو از این پس خود ابلیس سیاهی