صدای پای بهار
برف و یخ آب شد
چشمه ها شد روانشد زمین رنگرنگ
خنده زد آسمانباز دنیای ما
شاد و پیروز شدآمد ، آمد بهار
عید نوروز شدپر شد از بوی گل
کوچه ها ، خانه هاباز آغاز شد
رقص پروانه هاباز هم پهن شد
سفره هفت سینسبز شد ، سرخ شد
هر کجای زمین
صدای پای بهار
برف و یخ آب شد
چشمه ها شد روانشد زمین رنگرنگ
خنده زد آسمانباز دنیای ما
شاد و پیروز شدآمد ، آمد بهار
عید نوروز شدپر شد از بوی گل
کوچه ها ، خانه هاباز آغاز شد
رقص پروانه هاباز هم پهن شد
سفره هفت سینسبز شد ، سرخ شد
هر کجای زمین
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
عید نوروز می رسد از راه
شادی از روی خانه میباردپدرم با چه دقتی دارد
بوته های بنفشه میکاردمادر مهربان من از صبح
شستشو کرده هر چه را بودهپرده را شسته ، شیشه را شسته
نیست در خانه ، ذرهای دودهتازه وقت غروب هم مادر
خسته ، اما برای شادی مامینشیند لباس میدوزد
تا بپوشیم روز عید آن را
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.