نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2

موضوع: بچـــه که بودیم...

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 58.0

    بچـــه که بودیم...

    بچـــه که بودیم...

    وقتی لباس میخریدیم تا روز عید، هر روز تنمون میکردیم و جلوی آیینه خودمون و نگاه میکردیم و میگفتیم آخ که مثل ماه شدیم،
    بعد مامان از اون اتاق بغلی داد میزد که: در بیار اون لباساتو فقط همین یه دست رو داریا.
    ولی خب میدونستیم که مامان تابستونی، پاییزی یه دست دیگه هم خریده و واسمون گذاشته کنار.



    روز اول فروردین اون لباس قشنگا رو میپوشیدیم و دست زیر چونه به حباب هایی که از دهن ماهی میومد بیرون نگاه میکردیم،
    بابامون هم یادمون داده بود که قرآن رو وا کنیم و چند آیه ازش بخونیم که سال تحویلمون نورانی بشه.
    همه جمع میشدیم و دوربینمون که فقط ٣٦ تا عکس میتونست بگیره رو میذاشتیم رو تایمر و این میشد عکس ِسالمون.
    همه میرفتیم خونه بزرگایی که الان نداریمشون و ازشون عیدی میگرفتیم، بعد میفهمیدیم که "فی" عیدی امسال چقدره.
    مامان هامونم عیدی ها رو ازمون میگرفتن تا مثلا جمع کنن، ولی بعدا میدیدیم که همون پول نو ها رو به بچه های فامیل میدن!



    تا سیزدهم شاد بودیم، عیدمون عید بود، پیک شادی مون تا روز آخر سفید میموند اما بازم دلمون خوش بود.
    اما انگار چند ساله عید فقط واسمون حکم اینو داره که تاریخ بالای سر برگ تقویممون یه دونه زیاد تر بشه.
    لباس دو ماه پیشمون رو بپوشیم با کسی رفت و آمدی نداشتیم که دیده باشه، ماهی نخریم، میمیره، سبزه نکاریم،
    میخشکه. واسه فامیل های دور هم که تبریک خشک و خالی میفرستیم اما با کلی استیکر قلب و بوس که نکنه ذوقِ نداشته مون رو بفهمن!
    بعد هم کلی خدا خدا کنیم که برگردیم سر کار و دانشگاه چون حوصله مون سر رفته.



    اون روزا که زیادم دور نیست،
    عید همه چیزمون نو میشد،
    روحمون،
    جسممون،
    لباسامون،
    پولمون
    حتی و مهم تر از همه سالمون...
    اون موقع ها اگه وضعمون خوب نبود
    اما لااقل ذوق و بوسه و عشقمون واقعی بود
    اون موقـــــع ها...!


  2. Top | #2

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 58.0
    نوروز بمانید که ایّام شمایید!

    آغاز شمایید و سرانجام شمایید!
    ???
    آن صبح نخستین بهاری که ز شادی
    می آورد از چلچله پیغام، شمایید!
    ???
    آن دشت طراوت زده آن جنگل هشیار
    آن گنبد گردننده ی آرام شمایید!
    ???
    خورشید گر از بام فلک عشق فشاند،
    خورشید شما، عشق شما، بام شمایید!
    ???
    نوروز کهنسال کجا غیر شما بود؟
    اسطوره ی جمشید و جم و جام شمایید!
    ???
    عشق از نفس گرم شما تازه کند جان
    افسانه ی بهرام و گل اندام شمایید!
    ???
    هم آینه ی مهر و هم آتشکده ی عشق،
    هم صاعقه ی خشم ِ بهنگام شمایید!
    ???
    امروز اگر می چمد ابلیس، غمی نیست
    در فنّ کمین حوصله ی دام شمایید!
    ???
    گیرم که سحر رفته و شب دور و دراز است،
    در کوچه ی خاموش زمان، گام شمایید
    ???
    ایّام ز دیدار مبارک

    نوروز بمانید که ایّا شمایند م شمایید!
    ??عید و سال نوتون مبارک???


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کاربرانی که این تاپیک را مشاهده کرده اند: 0

هیچ عضوی در لیست وجود ندارد.

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

مرجع تخصصی ویبولتین ویکی وی بی در سال 1391 تاسیس شده است و افتخار میکند که تا کنون توانسته به نحو احسن جدید ترین آموزش ها و امکانات را برای وبمستران میهن عزیزمان ایران به ویژه کاربران ویبولتین به ارمغان بیاورد .

اطـلـاعـات انجمـن
حـامـیان انجمـن