در برق آن نگاهت٬ هرشب رهايم اي دوست

شاعر شدم که روزي، وصفت نمايم اي دوست



چشمان پرفروغت ٬ ميعادگاه عشق است


من آسمان چشمت، را مي ستايم اي دوست



احساس وشورعشقي، بازآي بي تو زردم

عمري به درد دوري، من مبتلايم اي دوست



درد است زنده بودن، وقتي شبي نباشی