رفته بودی و رفته بود از دستتا رمق داشت دست و پا زده بود !
عشق و امید زندگانی من
رفته بودی و مانده بود به جا ,
شمع افسرده جوانی من !شعله ی سینه سوز تنهایی
باز چنگال جانخراش گشود
دل من در لهیب این آتش
![]()
رفته بودی و رفته بود از دستتا رمق داشت دست و پا زده بود !
عشق و امید زندگانی من
رفته بودی و مانده بود به جا ,
شمع افسرده جوانی من !شعله ی سینه سوز تنهایی
باز چنگال جانخراش گشود
دل من در لهیب این آتش
![]()
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.