گاهی تنهایی و دلتنگی سخته
ولی سخت تر از اون زمانی هست که
کسی بیاد و تو رو به خودش عادت بده
بعد بفهمه داره اونم توی درد تو گم میشه
و زود خودشو نجات بده و بره
تو می مونی با دلتنگی که داشتی و یک درد جدید
که عادت کرده بودی به خوبی و مهربونی اون غریبه
حرفی دارم با آدمهایی که می بینن طرف غم داره و میان از عشق می گن
اگه تو می خواستی بری
چرا اومدی؟
مگه جایی دیگه تو قلب اون برای شکستن مونده بود؟؟؟؟؟
یا چیزی دیگه داشت برای از دست دادن
خسته ام از همه آدمها ی آدم نما
از اونایی که دنبال تنوع هستن و تا شادی می بینن
غم تو دلشو می زنه