دنیا شهری ست در همین نزدیکی
فاصله ی میان دو دست
و پلکهایی که به هم می رسند

دنیا اقتدار مردیست
که با یک چشم می نگرد
با یک دنده
و خوابهایش را به زنی قرض می دهد
که ساده لوحانه قربانی می شود

و عشق کلاف دروغی ست
که تاب می خورد بر گردن زن
تا دنیا به اقتدار برسد