همه چیزمون شده مجازی..! از ناراحتی گرفته تا دوست-داشتنمون
بایه استیکر رفع و رجوع می کنیم رد میشیم ازشون
یه وقتهایی نقاب میزنیم عکس اونایی را که دوست داریم
و نیستیم یا میخواستیم باشیم ولی
خدا نخواست رو میذاریم رو پروفایلمون .....
یه وقتهایی الکی عاشق میشیم ...
نه دیده ایم و نه صداشونو شنیدیم..!
چند روز نشده کاملا فراموش میکنیم طرف رو
بعضی موقع ها نداشته هامون رو به رُخ اینو اون میکشیم
که مثلا من خیلی متفاوتم
با دوتا جُک لحظه ای مشکلاتمون یادمون میره از ته دل میخندیم
نگاه میکنیم الان مد چیه تو گروه ها
میریم تو گروه شعر متنهای نخونده عطار سعدی و مولانا ...
رو فوروارد می کنیم و بی-جهت لایک می کنیم
که یعنی خیلی شعر به من نشست و چه متنی بود
سرتا پا بدنم موهاش سیخ شد دریغ از اینکه کلمه ای از اون متن یا شعر متوجه بشی
از اونور تو یه گروه دیگه کلی کلیپ طنز میریزیم
که نشون بدیم خیلی خوشحالم بیاین باهم سهیم باشیم ..!
یهو نگاه می کنی ساعت از نیمه شبم گذشته دلت نمیاد دست بکشی
دوست داری اگه می شد یه جا گوشه مجازی مینداختی میخوابیدی...!
چون از زندگی واقعیت دور شدی دیگه دوستش نداری پ
یش خودت میگی ادمهای مجازی منو بیشتر دوست دارن
اونجا احترام دارم به حرفهام گوش میدن و...
ولی واقعیت این که باید قفل صفحه رو بزنی
و تو دنیای واقعی بخوابی
چون فرداش کلی کار داری ، حتی تو خوابم میاد سراغت
این روزها بازار دنیای مجازی گرم تر از دنیای واقعیه..!