میرسد روزی خبر سهراب مرد
دیر کردی توی این مرداب مرد
باد و طوفان بلا امد سرش
با خیالت با همین گرداب مرد
میشوی کور و پشیمان روز و شب
یک شبی دور از غم مهتاب مرد
می چکد از گونه هایت اشک غم
میشود بی فایده سیلاب مرد
در نبودت خواب از چشمم پرید
عاشقت دلداده ات بی خواب مرد