نمایش نتایج: از 1 به 3 از 3

موضوع: بی صدا

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    14
    نوشته ها
    32,334
    پسندیده
    5,671
    مورد پسند : 5,395 بار در 4,465 پست
    Windows 7/Server 2008 R2 Chrome 65.0.3325.181

    بی صدا

    گاهی خوابت را می بینم

    بی صدا

    بی تصویر

    مثل ماهی در آب های تاریک

    که لب می زند و

    معلوم نیست

    حباب ها کلمه اند

    یا بوسه هایی از دلتنگی ..


    با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.

  2. کاربر مقابل پست !!yalda!! عزیز را پسندیده است:

    Sanazz (04-11-2018)

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    14
    نوشته ها
    32,334
    پسندیده
    5,671
    مورد پسند : 5,395 بار در 4,465 پست
    Windows 7/Server 2008 R2 Chrome 65.0.3325.181
    تازه دبستان را تمام کرده بودم که پدرم بهترین کادو ممکن را برایم خرید.

    همان اسکیتی که همیشه آرزویش را داشتم...
    فردای آن روز اسکیت را پا کردم ؛

    ضربه گیرها را بستم ؛
    کلاهش را سرم گذاشتم و به کوچه رفتم.

    دوستانم مشغول اسکیت بازی بودند که با اولین قدم افتادم. بد افتادم.
    صدای خنده شان بلند شد...
    اصلا شبیه رویاهایم نبود.
    سخت تر از چیزی بود که فکر می کردم.

    دستم را به دیوار گرفتم و بلند شدم.
    تا دست هایم را رها کردم دوباره افتادم.

    خنده هایشان تبدیل به تمسخر شد...
    صدایشان را می شنیدم :

    _تو از پس این کار بر نمیای. در خواب و رویا اسکیت بازی کن، تو نمی توانی...
    از این جمله متنفر بودم.

    از اینکه بگویند تو نمی توانی.
    رفتم خانه و تا صبح فکر کردم.

    یا باید تسلیم می شدم و قبول می کردم که نمی توانم یا باید به همه ثابت می کردم من می توانم هر کاری را انجام دهم.
    من می توانم رویاهایم را به حقیقت برسانم.

    شروع کردم به تلاش کردن...
    از افتادن نترسیدم.
    خنده های دیگران خسته ام نکرد.
    گوش هایم را روی انرژی های منفی بستم.

    فقط تلاش کردم و تلاش...
    چند ماه گذشت و حالا من بودم که از همه سریع تر می رفتم.

    من بودم که نه احتیاجی به کلاه داشتم نه ضربه گیر.
    من بودم که در مسابقه از همه جلو می زدم.
    از آن روز هر وقت کسی می گوید تو نمی توانی انگیزه ام صد برابر می شود.
    صبور می شوم.
    حرف ها، تمسخر ها، نگاه ها را نادیده می گیرم.

    همه چیز را تحمل می کنم تا روزی که ثابت کنم می توانم.
    حقیقت این است که گاهی بزرگترین تغییرات از تحقیرها و توهین ها شروع می شود.
    مهم این است چه واکنشی داشته باشیم.

    می توانیم سرخورده و تسلیم شویم؛ دست روی دست بگذاریم و حرفشان را تایید کنیم، یا نه؛ ثابت کنیم که می توانیم به چیزی که می خواهیم برسیم.
    حتی اگر سخت تر از چیزی باشد که فکرش را می کردیم...


    با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.

  4. کاربر مقابل پست !!yalda!! عزیز را پسندیده است:

    Sanazz (04-11-2018)

  5. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    14
    نوشته ها
    32,334
    پسندیده
    5,671
    مورد پسند : 5,395 بار در 4,465 پست
    Windows 7/Server 2008 R2 Chrome 65.0.3325.181
    در هوایت بی‌قرارم روز و شب
    سر ز پایت برندارم روز و شب


    روز و شب را همچو خود مجنون کنم
    روز و شب را کی گذارم روز و شب


    جان و دل از عاشقان می‌خواستند
    جان و دل را می‌سپارم روز و شب


    تا نیابم آن چه در مغز منست
    یک زمانی سر نخارم روز و شب

    تا که عشقت مطربی آغاز کرد
    گاه چنگم گاه تارم روز و شب


    می‌زنی تو زخمه و بر می‌رود
    تا به گردون زیر و زارم روز و شب


    با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کاربرانی که این تاپیک را مشاهده کرده اند: 0

هیچ عضوی در لیست وجود ندارد.

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

مرجع تخصصی ویبولتین ویکی وی بی در سال 1391 تاسیس شده است و افتخار میکند که تا کنون توانسته به نحو احسن جدید ترین آموزش ها و امکانات را برای وبمستران میهن عزیزمان ایران به ویژه کاربران ویبولتین به ارمغان بیاورد .

اطـلـاعـات انجمـن
09171111111 mahboob_hameh@yahoo.com طراحی توسط ویکـی وی بی
حـامـیان انجمـن