تمام ذهنم درگیر تو و دلتنگی هایم میشود ...
از تنهاییم میترسم که این روزها تمام وجودم را پر کرده ...
و از نگاه کردنت به من که هر بار حس عجیبی را در وجودم بیدار میکند ...
و از واژه هایی که باید نوشت تا آرام شد ...
تمام ذهنم درگیر تو و دلتنگی هایم میشود ...
از تنهاییم میترسم که این روزها تمام وجودم را پر کرده ...
و از نگاه کردنت به من که هر بار حس عجیبی را در وجودم بیدار میکند ...
و از واژه هایی که باید نوشت تا آرام شد ...
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
Sanazz (04-11-2018)
بعضی ها چهره شان خیلی معمولیست ...
امّـــــــــــا ...
آنچه در قسمت چپ سینه شان می تپد دل نیست،
اقیــــانــــوس محبّـــت است.
بعضیها تُنِ صدایشان خیلی معمولیست ..
امّــــــــــا ...
سخن که میگویند، در جادوی کلامشان غرق میشوی
بعضیها قد و قامتشان معمولیست ...
امّــــــــــا ...
حضورشان تپش قلب می آورد
بعضیها خیلی معمولی هستند
امّـــــــــا ...
همین معمولی بودنشان، است که در کنارشان به ارامش میرسی
فقط آرامش مهم است.
ثروت، شهرت، زیبایی و جمال ...
همه عادی میشوند
فقط قلب آدم هاست که اهمیت دارد ..
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
Sanazz (04-11-2018)
کاسه صبرم که دارم بی جهت پر می شوم
یا همین امشب بیا ، یا از تو دلخور می شوم
گرچه نرمم ، سخت می گیرم اگر خردم کنی
نانم اما زیر دندان تو آجر می شوم
من یکی از آن همه تیر و تفنگ کُردی ام
که هلاک یک نگاه دختر لُر می شوم
مثل قلب زاگرس مهمان نواز و خاکی ام
چشم بر هم می زنی از ایل تان پر میشوم
به خسوف ایمانم افزون تر شده وقتی که شب
توی صحرا ، غرق ماه زیر چادر میشوم
قرص ماهم ، داغی تن بی وفا کرده مرا
جای تو هر شب دچار قرص تب بر می شوم
جان بخواهی باشد اما صبر را از من نخواه
یا همین امشب بیا ، یا از تو دلخور می شوم
![]()
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
Sanazz (04-12-2018)
کاش می دانستم
چه کسی این سرنوشت را برایم بافت
آنوقت به او می گفتم یقه را آنقدر تنگ بافته ای
که بغض هایم را نمی توانم... فرو بدهم.
![]()
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
Sanazz (04-12-2018)