نمایش نتایج: از 1 به 1 از 1

موضوع: آن شب که تو در کنار مایی روزست

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    2058
    نوشته ها
    5,685
    پسندیده
    18
    مورد پسند : 133 بار در 119 پست
    Windows 7/Server 2008 R2 Chrome 66.0.3359.181

    آن شب که تو در کنار مایی روزست


    هر ساعتم اندرون بجوشد خون را
    واگاهی نیست مردم بیرون را
    الا مگر آنکه روی لیلی دیدست
    داند که چه درد می‌کشد مجنون را؟
    ---
    عشاق به درگهت اسیرند بیا
    بدخویی تو بر تو نگیرند بیا
    هرجور و جفا که کرده‌ای معذوری
    زان پیش که عذرت نپذیرند بیا
    ---
    ای چشم تو مست خواب و سرمست شراب
    صاحبنظران تشنه و وصل تو سراب
    مانند تو آدمی در آباد و خراب
    باشد که در آیینه توان دید و در آب
    ---
    چون دل ز هوای دوست نتوان پرداخت
    درمانش تحملست و سر پیش انداخت
    یا ترک گل لعل همی باید گفت
    یا با الم خار همی باید ساخت
    ---
    دل می‌رود و دیده نمی‌شاید دوخت
    چون زهد نباشد نتوان زرق فروخت
    پروانهٔ مستمند را شمع نسوخت
    آن سوخت که شمع را چنین می‌افروخت
    ---


    آن شب که تو در کنار مایی روزست

    و آن روز که با تو می‌رود نوروزست
    دی رفت و به انتظار فردا منشین
    دریاب که حاصل حیات امروزست
    ---
    گویند هوای فصل آزار خوشست
    بوی گل و بانگ مرغ گلزار خوشست
    ابریشم زیر ونالهٔ زار خوشست
    ای بیخبران اینهمه با یار خوشست
    ---
    خیزم بروم چو صبر نامحتملست
    جان در قدمش کنم که آرام دلست
    و اقرار کنم برابر دشمن و دوست
    کانکس که مرا بکشت از من بحلست
    ---
    آن ماه که گفتی ملک رحمانست
    این بار اگرش نگه کنی شیطانست
    رویی که چو آتش به زمستان خوش بود
    امروز چو پوستین به تابستانست
    ---
    آن سست وفا که یار دل سخت منست
    شمع دگران و آتش رخت منست
    ای با همه کس به صلح و با ما به خلاف
    جرم از تو نباشد گنه از بخت منست
    ---
    از بس که بیازرد دل دشمن و دوست
    گویی به گناه مسخ کردندش پوست
    وقتی غم او بر همه دلها بودی
    اکنون همه غمهای جهان بر دل اوست
    ---
    ای در دل من رفته چو خون در رگ و پوست
    هرچ آن به سر آیدم ز دست تو نکوست
    ای مرغ سحر تو صبح برخاسته‌ای
    ما خود همه شب نخفته‌ایم از غم دوست
    ---
    چون حال بدم در نظر دوست نکوست
    دشمن ز جفا گو ز تنم برکن پوست
    چون دشمن بیرحم فرستادهٔ اوست
    بدعهدم اگر ندارم این دشمن دوست
    ---

  2. کاربر مقابل پست zolal عزیز را پسندیده است:

    y@saman (06-12-2018)

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کاربرانی که این تاپیک را مشاهده کرده اند: 0

هیچ عضوی در لیست وجود ندارد.

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

مرجع تخصصی ویبولتین ویکی وی بی در سال 1391 تاسیس شده است و افتخار میکند که تا کنون توانسته به نحو احسن جدید ترین آموزش ها و امکانات را برای وبمستران میهن عزیزمان ایران به ویژه کاربران ویبولتین به ارمغان بیاورد .

اطـلـاعـات انجمـن
حـامـیان انجمـن