حدود چهل سال پیش که در دانشگاه تهران تحصیل می کردم، روزی امتحان تاریخ داشتیم ،
استاد آمد و فقط یک سوال داد و از کلاس بیرون رفت.
"مادر یعقوب لیث صفار از چه نظر در تاریخ معروف است؟"
از هر کدام از همکلاسی هایم پرسیدم، نمی دانستند. تقلب هم آزاد بود،
چون مُراقب و مُمتِحنی حضور نداشت، اما براستی هیچ کس چیزی نمی دانست.
همگی دو ساعت نوشتیم از صفات برجسته این بانوی بزرگِ ایرانی:
از شجاعت او - از مهارت در شمشیر زنی، تیراندازی و اسب سواریِ او- از تقوا ، اخلاق و رفتارِ شایسته ی بانویی چون او !
خلاصه هرچه که در شأن و شخصیتِ مادرِِ سرداری چون یعقوب لیث صفاری به ذهنمان آمد ،نوشتیم !
استاد بعد از دو ساعت آمد و ورقه ها را جمع کرد و رفت . چند روز بعد
موقعِ اعلام نتایج امتحان تاریخ، در تابلو ، مقابل اسامی همه نوشته شده بود:
مردود❌
برای اعتراض به دفتر استاد رفتیم . استاد گفت:
کسی اعتراض دارد ؟ همه گفتیم: آری.
گفت: خوب پاسخ صحیح را چرا ننوشتید؟
پرسیدیم :پاسخ صحیح چه بود؟ استاد گفت: "در هیچ کتاب و منبع و سندٍ تاریخی ، نامی از مادر یعقوب لیث صفار برده نشده است . پاسخ صحیح "نمی دانم بود ".
همه چند صفحه نوشته بودید، اما کسی شهامت نداشت بنویسد:
نمی دانم!
ملتی که فکر می کند ، همه چیز می داند، ناآگاه است. بِروَید با کلمه زیبای نمی دانم آشنا شوید، زیرا فردا ، گرفتارِ نادانی خود خواهید شد"..