عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت .... ...که گناه دیگری بر تو نخواهند نوشت
من اگر نیکم اگر بد تو برو خود را باش ............ هرکسی آن درود آخر کار ، که کشت
همه کس طالب یارند چه هشیار چه مست ... همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشت .
سر تسلیم من و خاک در میکده ها .... ... مدعی گر فهم نکند سخنگو سر و خشت
نا امیدم مکن از سابقه روز ازل ............. .. تو چه دانی پس پرده که خوبست و که زشت
نه من از خانه تقئا بدر افتادم و بس ........... پدرم نیز بهشت ابد از دست بهشت
باغ فردوس اطیفست ولیکن زنهار ............ تو غنیمت شمر این سایه بید و لب کشت
حافظا روز ازل گر به کف آری جامی ... ........ یکسر از کوی خرابات برندت به بهشت