وَ إِذْ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ وَ قالَ لا غالِبَ لَکُمُ الْیَوْمَ مِنَ النّاسِ وَ إِنِّی جارٌ لَکُمْ فَلَمّا تَراءَتِ الْفِئَتانِ نَکَصَ عَلی عَقِبَیْهِ وَ قالَ إِنِّی بَرِیءٌ مِنْکُمْ إِنِّی أَری ما لا تَرَوْنَ إِنِّی أَخافُ اللّهَ وَ اللّهُ شَدِیدُ الْعِقابِ «۴۸»
و (به یادآور) زمانی که شیطان، کارهای آنان (مشرکان) را در نظرشان زیبا جلوه داد و گفت: امروز هیچ کس از مردم، بر شما غالب نخواهد شد و من یاور شمایم. امّا همین که دو لشکر با هم درآویختند (و فرشتگان به یاری سپاه اسلام آمدند) شیطان به عقب برگشت و گفت:هر آینه من از شما بیزارم، من چیزی را میبینم که شما نمیبینید، همانا من از خدا بیم دارم و خداوند سخت عقوبت است.
کَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ کَذَّبُوا بِآیاتِ رَبِّهِمْ فَأَهْلَکْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَ أَغْرَقْنا آلَ فِرْعَوْنَ وَ کُلٌّ کانُوا ظالِمِینَ «۵۴»
(ای پیامبر! روحیّهی مردمِ زمان تو) همچون خوی و روش فرعونیان و کسانی است که پیش از آنان بودند، آیات پروردگارشان را تکذیب کردند، پس ما نیز به سزای گناهانشان، هلاکشان ساختیم و فرعونیان را غرق کردیم، و همگی (فرعونیان و کفّار قریش) ستمگر بودند.نکته ها:
* تعبیر «کَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ» در دو آیهی قبل نیز آمده بود، امّا این تکرار منافاتی با بلاغت ندارد، چون موقعیّتها متفاوت است. آنجا سخن از کیفر الهی نسبت به ظالم بود، اینجا تغییر نعمت براساس تغییر حالات مردم است. البتّه ممکن است در آیهی قبل، عذاب اخروی منظور باشد و اینجا عذاب دنیوی.پیام ها:
۱-از سرنوشت گذشتگان درس بگیریم. «کَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ»۲-تکذیب آیات الهی، زمینهی هلاکت انسان است. «کَذَّبُوا بِآیاتِ رَبِّهِمْ فَأَهْلَکْناهُمْ»۳-انسان، دارای اختیار است و سرنوشت او در گرو عملکرد خودش میباشد.«کَذَّبُوا بِآیاتِ رَبِّهِمْ فَأَهْلَکْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ»۴-ظلم و گناه، عامل قهر الهی است، چه ظلم به خویش، چه به مردم و چه به انبیا و مکتب. فَأَهْلَکْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ ... کانُوا ظالِمِینَ۵-بعضی از سختی ها، حوادث و اتّفاقات دنیوی و زوال نعمت ها، پیامد گناهان انسان میباشد. «فَأَهْلَکْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَ أَغْرَقْنا آلَ فِرْعَوْنَ»۶-تکذیب آیات الهی و گناه، ظلم است. کَذَّبُوا ... کانُوا ظالِمِینَإِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللّهِ الَّذِینَ کَفَرُوا فَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ «۵۵»
قطعاً بدترین جنبندگان نزد خداوند، آنانند که کافر شدند، پس آنان ایمان نمیآورند.نکته ها:
* آیهی ۲۲، «شَرَّ الدَّوَابِّ» را کسانی دانست که نمیاندیشند، این آیه آنان را کسانی میداند که ایمان نمیآورند وکفر میورزند. پس ریشهی کفر، عدم تعقّل صحیح است. قرآن، ارزش انسان را در گرو عقل و ایمان میداند که اگر تعقّل نکند، یا کفر ورزد، از مدار انسانیّت خارج میشود. انسان واقعی، کسی است که عاقل و مؤمن باشد.آری، کافری که حقّ رامی فهمید؛ امّا ایمان نمیآورد، نزد مردم عنوانی داشته باشد، ولی نزد خداوند بدترین جنبنده است.اَلَّذِینَ عاهَدْتَ مِنْهُمْ ثُمَّ یَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِی کُلِّ مَرَّهٍ وَ هُمْ لا یَتَّقُونَ «۵۶»
(بدترین جنبندگان نزد خداوند) آنانند که از ایشان پیمان گرفته ای، سپس پیمان خود را در هر بار میشکنند و (در وفاداری وحفظ پیمان) اهل تقوا و پروا نیستند.
![]()