نمایش نتایج: از 1 به 1 از 1

موضوع: داستان زیبای آلزایمر مادر

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    11
    نوشته ها
    971
    پسندیده
    0
    مورد پسند : 148 بار در 135 پست

    داستان زیبای آلزایمر مادر

    • چمدونش را بسته بودیم ،
      با خانه سالمندان هم هماهنگ شده بود
      کلا یک ساک داشت با یه قرآن کوچک،
      کمی نون روغنی، آبنات، کشمش
      چیزهایی شیرین، برای شروع آشنایی …
      گفت: “مادر جون، من که چیز زیادی نمیخورم
      یک گوشه هم که نشستم
      نمیشه بمونم، دلم واسه نوه هام تنگ میشه!”
      گفتم: “مادر من دیر میشه، چادرتون هم آماده ست، منتظرن.”
      گفت: “کیا منتظرن؟ اونا که اصلا منو نمیشناسن!
      آخه اون جا مادرجون، آدم دق میکنه ها،
      من که اینجا به کسی کار ندارم
      اصلا، اوم، دیگه حرف نمی زنم. خوبه؟ حالا میشه بمونم؟”
      گفتم: “آخه مادر من، شما داری آلزایمر می گیری
      همه چیزو فراموش می کنی!”
      گفت: “مادر جون، این چیزی که اسمش سخته رو من گرفتم، قبول!
      اما تو چی؟ تو چرا همه چیزو فراموش کردی دخترم؟!”
      خجالت کشیدم …! حقیقت داشت، همه کودکی و جوونیم
      و تمام عشق و مهری را که نثارم کرده بود، فراموش کرده بودم.

      اون بخشی از هویت و ریشه و هستیم بود،
      راست می گفت، من همه رو فراموش کرده بودم!
      زنگ زدم خانه سالمندان و گفتم که نمی ریم
      توان نگاه کردن به خنده نشسته برلب های چروکیده اش رو نداشتم، ساکش رو باز کردم
      قرآن و نون روغنی و … همه چیزهای شیرین دوباره تو خونه بودن!
      آبنات رو برداشت
      گفت: “بخور مادر جون، خسته شدی هی بستی و باز کردی.”
      دست های چروکیدشو بوسیدم و گفتم:
      “مادر جون ببخش، حلالم کن، فراموش کن.”
      اشکش را با گوشه رو سری اش پاک کرد و گفت:
      “چی رو ببخشم مادر، من که چیزی یادم نمی یاد،
      شاید فراموش میکنم! گفتی چی گرفتم؟ آلمیزر؟!”
      در حالی که با دستای لرزونش، موهای دخترم را شونه میکرد
      زیر لب میگفت:

      “گاهی چه نعمتیه این آلزایمر ... :

  2. کاربر مقابل پست * asal * عزیز را پسندیده است:

    ghost (08-24-2015)

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کاربرانی که این تاپیک را مشاهده کرده اند: 0

هیچ عضوی در لیست وجود ندارد.

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

مرجع تخصصی ویبولتین ویکی وی بی در سال 1391 تاسیس شده است و افتخار میکند که تا کنون توانسته به نحو احسن جدید ترین آموزش ها و امکانات را برای وبمستران میهن عزیزمان ایران به ویژه کاربران ویبولتین به ارمغان بیاورد .

اطـلـاعـات انجمـن
حـامـیان انجمـن