نمایش نتایج: از 1 به 4 از 4

موضوع: چه غم دارم از تلخی روزگار

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    14
    نوشته ها
    32,334
    پسندیده
    5,671
    مورد پسند : 5,395 بار در 4,465 پست
    Windows 7/Server 2008 R2 Chrome 69.0.3497.100

    چه غم دارم از تلخی روزگار






    ترا دارم ای گل، جهان با من است

    تو تا با منی، جان جان با من است

    چو می‌تابد از دور پیشانی‌ات

    کران تا کران آسمان با من است

    چو خندان به سوی من آیی به مهر

    بهاری پر از ارغوان با من است

    کنار تو هر لحظه گویم به خویش

    که خوشبختی بی‌کران با من استروانم بیاساید از هر غمی

    چو بینم که مهرت روان با من است

    چه غم دارم از تلخی روزگار،

    شکر خنده آن دهان با من است."فریدون مشیری"
    با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.

  2. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    14
    نوشته ها
    32,334
    پسندیده
    5,671
    مورد پسند : 5,395 بار در 4,465 پست
    Windows 7/Server 2008 R2 Chrome 69.0.3497.100




    شبی دور از تو - اما با تو- تا صبح

    در آن دوران شیرین ره سپردم

    تو را با خود به آنجاها که یک عمر

    غمت جان مرا می برد بردم

    هزاران بار دستت را به گرمی

    به روی سینه ی تنگم فشردم

    وفاهای تو را یک یک ستودم

    خطاهای تو را ده ده شمردم

    زحد بگذشت چون خودکامگی هات

    صفای خویش را افسوس خوردم

    به چشم خویشتن دیدی در این عشق

    تو در من زیستی من در تو مردم."فریدون مشیری"
    با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.

  3. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    14
    نوشته ها
    32,334
    پسندیده
    5,671
    مورد پسند : 5,395 بار در 4,465 پست
    Windows 7/Server 2008 R2 Chrome 69.0.3497.100


    پرکن پیاله را

    که این آب آتشین
    دیری است ره به حال خرابم نمی برد
    این جام ها
    که در پی هم می شود تهی
    دریای آتش است که ریزم به کام خویش
    گرداب می رباید و آبم نمی برد...

    من با سمند سرکش و جادویی شراب
    تا بیکران عالم پندار رفته ام
    تا دشت پر ستاره اندیشه های ژرف
    تا مرز ناشناخته مرگ و زندگی
    تا کوچه باغ خاطره های گریز پا
    تا شهر یادها
    دیگر شراب هم جز تا کنار بستر خوابم نمی برد
    پر کن پیاله را

    هان
    ای عقاب عشق
    از اوج قله های مه آلوده دور دست
    پرواز کن
    به دشت غم انگیز عمر من
    آنجا ببر مرا که شرابم نمی برد
    آن بی ستاره ام که عقابم نمی برد

    در راه زندگی
    با این همه تلاش و تقلا و تشنگی
    با این که ناله میکشم از دل
    که آب... آب
    دیگر فریب هم به سرابم نمی برد!
    پر کن پیاله را...

    "فریدون مشیری"


    با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.

  4. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    14
    نوشته ها
    32,334
    پسندیده
    5,671
    مورد پسند : 5,395 بار در 4,465 پست
    Windows 7/Server 2008 R2 Chrome 69.0.3497.100





    دیدار تو گر صبح ابد هم دهدم دست
    من سرخوشم از لذت این چشم به راهیای عشق، تو را دارم و دارای جهانمهمواره تویی، هرچه تو گویی و تو خواهی."فریدون مشیری"
    با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کاربرانی که این تاپیک را مشاهده کرده اند: 0

هیچ عضوی در لیست وجود ندارد.

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

مرجع تخصصی ویبولتین ویکی وی بی در سال 1391 تاسیس شده است و افتخار میکند که تا کنون توانسته به نحو احسن جدید ترین آموزش ها و امکانات را برای وبمستران میهن عزیزمان ایران به ویژه کاربران ویبولتین به ارمغان بیاورد .

اطـلـاعـات انجمـن
حـامـیان انجمـن