هر دارو که علاج بود در خانه داشتم
اما تنم در باد
به تماشای غزل های آخر می رفت . . .
هر دارو که علاج بود در خانه داشتم
اما تنم در باد
به تماشای غزل های آخر می رفت . . .
زخــم زنــدگــيات منــم!
همــه بــه زخــمهــايشــان
دستمــال مــيبنــدنــد،
تــو
امــا
بــه زخــمات،
دل بستــهاي . . .