ظاهرم قصر است. اما از درون، ویرانه ام

من صدای خسته ی پروانه ای بی خانه ام

عاشق صیادم و عمدا به دام افتاده ام

آه … او پنداشت من دنبال آب و دانه ام

باد، میزد شانه مویش را !!!… تلافی میکنم

گیسوان او،فقط مال من است و شانه ام

باد در مویش روان و من روانی میشوم…

با همین عاشق کشی ها میکند دیوانه ام

عاشقم… دیوانگی های مرا جدی بگیر

آنقدر دیوانه،حتی با خودم بیگانه ام