فقر، چیزی را نداشتن است ولی آن چیز
پول نیست
طلا و غذا نیست
فقر، گرسنگی نیست
فقر، همان گرد و خاکی است :
که بر کتابهايِ فروش نرفته کتابفروشی می نشیند
فقر، پوست موزی است
که از پنجره یک ماشین به خیابان انداخته میشود
فقر، شب را بی غذا سرکردن نیست
فقر، روز را بی اندیشه به سر بردن است