حرفی بزن ، بهانه ی بی انتهای عشق
تا راه بیوفتم همه جا پابه پای عشق

تو سایه ی خدا شده ای بر سرِ دلم
ترسی ندارم از تب و از ماجرای عشق

حرفی بزن که ساحل و دریا موافقند
موجی بلند هستم و تو ناخدای عشق

امّید بسته ام به جواب و نشانه ، تا
شانه کند وفای تو موی رهای عشق

در من ندارد هیچ اثر امتحانِ سخت
حتی نصیحتِ دل و هول و ولای عشق

درهای نیمه بازِ خوشی بازتر شده
تا بدرقه شوم ،همه شب ،با دعای عشق

ایراد از من و هیجان و بهانه نیست
اسمِ تو منتشر شده درجای جای عشق