نمایش نتایج: از 1 به 5 از 5

موضوع: كارو(واقعا شعراش خوندنيه !!!)

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    13
    نوشته ها
    682
    پسندیده
    531
    مورد پسند : 486 بار در 312 پست
    نوشته های وبلاگ
    2
    Mac OS X 10.7.3 Safari 5.1.3

    كارو(واقعا شعراش خوندنيه !!!)

    کارو دردریان ( متولد سال 1304 استان همدان - مرگ سال 1386 کالیفرنیای آمریکا ) نویسنده و شاعر ایرانی
    کارو متولد شهر همدان است اما در بروجرد و اراک نیز زندگی کرده است . شغل پدرش فرش فروشی بوده است به همین دلیل در شهرهای مختلف زندگی کرده است . پدر کارو علی رغم هیکل ورزیده در سن 39 سالگی درگذشت . آنها بعد از مرگ پدر مدتی را در مراغه و تبریز می گذرانند و مدتی بعد به تهران کوچ می کنند . کارو از نسل نخست شاعران نیمایی است . کارو یکبار ازدواج کرد و از همسرش جدا شد . او سه فرزند دارد دو دختر یک پسر رمی ، ربکا و رنه .
    ویگن خواننده ایرانی نیز برادر وی بود . او با برادرش ویگن رابطه صمیمی داشته است .
    با چشمی که خطای دید داره
    قضــاوت نکـــن


  2. 2 کاربر پست Scheitern عزیز را پسندیده اند .

    *Ava* (05-25-2015),hamid.M (05-25-2015)

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    13
    نوشته ها
    682
    پسندیده
    531
    مورد پسند : 486 بار در 312 پست
    نوشته های وبلاگ
    2
    Mac OS X 10.7.3 Safari 5.1.3
    شبی در حال مستی تکیه بر جای خدا کردم
    نمی‌دانم کجا بودم، چه‌ها کردم، چه‌ها کردم
    در آن لمحه ز مستی حال گردان شد
    خدا دیدم، وجودم محو و گریان شد
    به خود فائق شدم، مستی ز سر رفت
    غرور آمد، دلم از حد کم رست
    خدا دیدم، خودم را بندگی کو؟
    کجا شد جبر و سختی؟ بی خودی کو؟
    زدم حکمی که لیلی کو و مجنون؟
    زدم حکمی کجا شد جنگ و کو خون؟
    چو مستی دست در جای خدا زد
    به چنگیزان و نامردان قفا زد
    به لیلی حکم عشق دائمی داد
    به شیرین حق خوب زندگی داد
    به مجنون آتشی از جنس دم داد
    به فرهاد اهرمی کوهان شکن داد
    چرا لیلی و مجنون باز مانند؟
    چرا فرهاد از شیرین برانند؟
    چرا وقتی که من مست و خدایم
    چنان باشم که گویندم گدایم؟
    در آن حالت که پیمانه برم بود
    شرابم همدم و دل ساغرم بود
    من مست و خراب حالا خدایم
    ز ضعف و هجر و غم، حالا جدایم
    به پیران وقت پیری می‌دهم جان
    جوانان در جوانی قوت و نان
    چرا آهو ز مادر باز ماند؟
    چرا فرزند صیادش بنالد؟
    چراها و چراها و چراها
    شب قدرت گذشت و آرزوها
    به سختی قامتم را راست کردم
    گلوی خشک خود را صاف کردم
    کنار بسترم پیمانه‌ای پر
    ولی جیبم تهی از سکه و دُر
    شراب از سر برفته بی تامل
    نمی‌یابم اثر از تاج و از گل
    همان مست و رهای رو سیاهم
    غلط کردم که پی بردم خدایم!
    با چشمی که خطای دید داره
    قضــاوت نکـــن


  4. 2 کاربر پست Scheitern عزیز را پسندیده اند .

    *Ava* (05-25-2015),hamid.M (05-25-2015)

  5. Top | #3

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    13
    نوشته ها
    682
    پسندیده
    531
    مورد پسند : 486 بار در 312 پست
    نوشته های وبلاگ
    2
    Mac OS X 10.7.3 Safari 5.1.3

    باز باران بی ترانه
    باز باران با تمام بی کسی‌های شبانه
    می‌خورد بر مرد تنها
    می‌چکد بر فرش خانه
    باز می‌آید صدای چک چک غم
    باز ماتم

    من به پشت شیشه تنهایی افتاده
    نمی‌دانم، نمی‌فهمم
    کجای قطره‌های بی کسی زیباست؟

    نمی‌فهمم، چرا مردم نمی‌فهمند
    که آن کودک که زیر ضربه شلاق باران سخت می‌لرزد
    کجای ذلتش زیباست؟
    نمی‌فهمم

    کجای اشک یک بابا
    که سقفی از گل و آهن به زور چکمه باران
    به روی همسر و پروانه‌های مرده‌اش آرام باریده
    کجایش بوی عشق و عاشقی دارد؟
    نمی‌دانم

    نمی‌دانم چرا مردم نمی‌دانند
    که باران عشق تنها نیست
    صدای ممتدش در امتداد رنج این دل‌هاست
    کجای مرگ ما زیباست؟
    نمی‌فهمم

    یاد آرم روز باران را
    یاد آرم مادرم در کنج باران مُرد
    کودکی ده ساله بودم
    می‌دویدم زیر باران، از برای نان

    مادرم افتاد
    مادرم در کوچه‌های پست شهر آرام جان می‌داد
    فقط من بودم و باران و گل‌های خیابان بود
    نمی‌دانم
    کجای این لجن زیباست؟

    بشنو از من، کودک من
    پیش چشم مرد فردا
    که باران هست زیبا، از برای مردم زیبای بالادست
    و آن باران که عشق دارد، فقط جاری ست بر عاشقان مست
    و باران من و تو درد و غم دارد
    خدا هم خوب می‌داند
    که این عدل زمینی، عدل کم دارد
    با چشمی که خطای دید داره
    قضــاوت نکـــن


  6. کاربر مقابل پست Scheitern عزیز را پسندیده است:

    * MEhrin * (05-28-2015)

  7. Top | #4

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    13
    نوشته ها
    682
    پسندیده
    531
    مورد پسند : 486 بار در 312 پست
    نوشته های وبلاگ
    2
    Mac OS X 10.7.3 Safari 5.1.3
    یک شبی در راه دوری، گرگ پیری بر زمین افتاد و مرد...
    لاشهٔ گندیدهٔ آن گرگ را کفتار خورد
    در دل غار کثیفی پیر کفتار، زمین مرگ را بوسید و خفت...
    قاصدی این ماجرا را با کرکسان زشت گفت
    جسم گند آلود کفتار را کرکسان، غارتگران خوردند...
    لرزه بر دامان کوه افتاد
    سنگ‌ها بر روی هم هموار گشت
    کرکسان هم جملگی مردند...
    با چشمی که خطای دید داره
    قضــاوت نکـــن


  8. Top | #5

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    13
    نوشته ها
    682
    پسندیده
    531
    مورد پسند : 486 بار در 312 پست
    نوشته های وبلاگ
    2
    Mac OS X 10.7.3 Safari 5.1.3
    بعضى از أشعاره ايشون از واقعيتهاى تلخ جامعه اس كه اينجا صلاح نيس بنويسم تقديم شما
    با چشمی که خطای دید داره
    قضــاوت نکـــن


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کاربرانی که این تاپیک را مشاهده کرده اند: 0

هیچ عضوی در لیست وجود ندارد.

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

مرجع تخصصی ویبولتین ویکی وی بی در سال 1391 تاسیس شده است و افتخار میکند که تا کنون توانسته به نحو احسن جدید ترین آموزش ها و امکانات را برای وبمستران میهن عزیزمان ایران به ویژه کاربران ویبولتین به ارمغان بیاورد .

اطـلـاعـات انجمـن
حـامـیان انجمـن