روز اول پير زني رنجور رو ديد كه كنار سكوي خانه اش نشسته،بسيار پير و فرتوت بود،دستهايش رو به اسمان و ناله ميكرد،پير مرد براي كمك به زن جلو رفت و از او حالش را جويا شد....
روز اول پير زني رنجور رو ديد كه كنار سكوي خانه اش نشسته،بسيار پير و فرتوت بود،دستهايش رو به اسمان و ناله ميكرد،پير مرد براي كمك به زن جلو رفت و از او حالش را جويا شد....
Ali (11-09-2017),Nil@y (11-05-2017),~ Nazanin ~ (11-05-2017)