در دلش جايي اگر بود مرا...... پس چرا يده زديدارم بست![]()
در دلش جايي اگر بود مرا...... پس چرا يده زديدارم بست![]()
تو رهرو ديرينه ي سر منزل عشقي.............بنگر که ز خون تو ز هر گام نشان است
تو را ميخواهم اي چشم فسون بار............ که ميسوزي نهان از دير گاهم
مگر داين شب دير انتظار عاشق کش........به وعده هاي وصال تو دارندم