هر چيز که بشکند ز بها افتد و ليک
دل را بها و قدر بود تا شکسته است
هر چيز که بشکند ز بها افتد و ليک
دل را بها و قدر بود تا شکسته است
Medad_Siah (05-15-2015)
تا به شادی می نشینی غم رسد از گرد راه
بر لب خندان هر گل اشک شبنم دیده ام
مباد روزي چشم من اي چراغ اميد........که خالي از تو بينم سراي تو
روم صحرا من خسته ..... بچينم گل دسته دسته ارم به خونه تو نازنينم
مهي که مزد وفاي مرا جفا دانست............دلم هر انچه جفا ديد از وفا دانست
تا تو با مني زمانه با من است .... بخت و کام جاودانه با من است
تو بهار دلکشي و من چو باغ...........شور و شوق صد جوانه با من است
تو غتچه بودي و بلبل خموش غيرت عشق......... به حيرتم که صبا قصه از کجا دانست
تو اين زمونه کسي نميدونه..... عاشقي و عشق چيه وفا کدومه
هوا بد است... تو با کدام باد ميروي..... چه ابر تيره اي گرفته است سينه ي ترا