تهران تا قشم با ماشین شخصی

مقدمه :
گوستاو فلوبر میگوید : "سفر کردن انسان ها را فروتن می کند، زیرا در سفر است که شما پهناور بودن جهان و عظیم بودن همه آنچه در آن زندگی می کنند را کشف می کنید" در سفری که نوروز امسال به جزیره قشم داشتم بار دیگر به عظمت خالق ، وسعت جهان و پدیده های عجیب و غریب آن پی بردم. سفر به جزیره قشم که به جزیره عجایب نیز معروف شده است ، توانست خاطره ای بسیار خوش در ذهن ما باقی گذارد.

لحظه های خاطره انگیز و تجارب بسیاری از هر سفر حاصل میشود که امیدوارم نگارش این سفرنامه بتواند کمکی هر چند کوچک در برنامه ریزی سفر و مدیریت هزینه ها و استفاده تمام و کمال از جاذبه های دیدنی به دوستانی که قصد بازدید از این جزیره دارند بکند.

سفر ما دو روز مانده به نوروز 94 اغاز شد. مبدا سفر تهران و مقصد روستای شیب دراز در جزیره قشم بود. وسیله سفرمان هم خودروی پرایدی است که قرار بود بیش از 1400 کیلومتر مسافت تهران تا روستای شیب دراز را با 5 نفر سرنشین طی کند!

جزیره زیبای قشم همچون دلفینی در بستر خلیج همیشه فارس ( عکس توسط ماهواره های ناسا )

برنامه ریزی قبل از سفر :

به طور خلاصه برنامه ریزی کلی سفر بدین گونه بود که صبح از تهران حرکت کنیم و شب در یزد اقامت داشته باشیم. پس از 2 روز اقامت در یزد و 1 روز در کویر بافق، به بندر عباس رفته و پس از یک توقف 2 روزه راهی روستای شیب دراز در جزیره قشم شویم و یک هفته هم در آنجا بمانیم.

هماهنگ کردن چنین برنامه ای با صرف حداقل هزینه بسیار سخت بود و اولین گام در سفر هم همین مدیریت هزینه هاست. قیمت هتل ها بسیار بالا بود. برای مثال قیمت اتاق دو تخته در هتل 4 ستاره "داد" یزد شبی 400 هزار تومان و سه تخته شبی 500 هزار تومان می باشد.

روزها زمان صرف کردم تا توانستم در هر کدام از این شهرها جایی برای اقامت با هزینه مناسب رزرو کنم. مسافت بسیار زیاد است و حتماً پیشنهاد میکنم که مسیر تقسیم بندی شود و در چند شهر توقف داشته باشید. در این صورت ضمن انکه از جاذبه های بیشتری دیدن میکنید ، لذت مسیر جاده ای نیز برایتان دو چندان می شود.

در صورتیکه فرهنگی می باشید میتوانید از طریق سامانه ستاد اسکان میهمانان فرهنگی به آدرس ستاد اسکان مسافران از اواسط اسفند به بعد نسبت به ثبت نام اتاق های مدارس و خانه معلم در اکثر شهرهای ایران اقدام کنید. اما باید سریع و در اولین ساعات پس از باز شدن سایت اقدام کنید و گرنه جایی بهتان نخواهد رسید. ما نیز از همین طریق موفق به رزرو 2 شب اقامت در یکی از اتاق های مدرسه ای در یزد با قیمت فقط شبی 12.500 تومان شدیم که مجهز به فرش، رخت خواب و تلویزیون بوده و حمام و آَشپزخانه و سرویس بهداشتی بصورت عمومی و درحیاط مدرسه وجود داشت.

از جمله مراکز اقامتی ارزان دیگر که در مسیر وجود دارد میتوان به اتاقهای صحن امامزاده آقا علی عباس در شهر بادرود و در فاصله 313 کیلومتری از تهران اشاره کرد.

در سفری که اینجانب در اردیبهشت 92 به آنجا داشتم ، داخل صحن اتاق کرایه داده میشد که قیمتها و امکاناتش به شرح زیر بود :

اتاق 12 متری شبی 10.000 تومان - امکانات : فرش ، پنکه

اتاق 18 متری شبی 20.000 تومان - امکانات : فرش ، کولر، بخاری، 2 عدد تخت خواب سوئیت شبی 35،000 تومان - با همه امکانات

همچنین در یزد و میبد نیز مناطق زیادی را دیدم که با عنوان ستاد ساماندهی مسافران نوروزی به مسافران، با قیمت نازلی چادر جهت اقامت میدادند. انتخاب دیگر نیز هتل خواهد بود. از طریق سایت نیز با اقای احمد برزگری بافقی آشنا شدم که مسئول اجاره سوئیت در مجتمع تفریحی شهید برزگری بود. این مجتمع در دل کویر بافق واقع شده و دارای امکانات بسیار زیادی از جمله موتورسواری، شتر سواری ، رصد ستارگان، سرسره آبی، تاب فرار ، دیوار مرگ و ... است. از ایشان نیز قول یک سوئیت با هزینه 50 هزار تومان برای یک شب در کویر را گرفتم.

اما داستان بندرعباس و قشم کمی متفاوت تر بود. بندر عباس در ایام نوروز جای سوزن انداختن نیست. هتل آپارتمان کوثر را به معرفی یکی از دوستان ترخیص کار خود انتخاب کردم. هتلی که اسمی از آن در سایت های رزرو هتل نیست اما هتل بسیار خوب با موقعیت مکانی عالی است. شماره های هتل و ادرس آنرا اینجا قرار میدهم تا در صورت تمایل از آن استفاده کنید چراکه خود من هیچ مشخصاتی از این هتل در اینترنت پیدا نکرده بودم .

هتل کوثر- تلفن : 07632242389 – 07632242390 - 07632226250

آدرس : بندرعباس-خیابان امام خمینی- فلکه شهربانی-پشت بازار مرکزی

قیمت 2 شب اقامت در هتل ( یک اتاق دو تخته + یک اتاق سه تخته ) ، 500 هزار تومان هزینه در بر داشت که برای ایام نوروز قیمت مناسبی به نظر می رسید. و اما جزیره عجایب، قشم ، این جزیره دیدنی های منحصر به فردی دارد ، یکی از آنها امکان دیدن تخم گذاری لاک پشتهای دریایی بصورت شبانه در ساحل محافظت شده روستای شیب دراز می باشد. به عشق دیدن این لاک پشتها و جهت دوری از هیاهوی مسافران جزیره که جملگی در شهر قشم اقامت داشتند ، این روستا را انتخاب کرده بودم.

ما جهت یک هفته اقامت در خانه روستایی شیب دراز در ایام نوروز 800 هزار تومان پرداخت کردیم.

نکته دیگر اینکه حتماً قیل از چنین سفری ماشین خود را از نظر فنی با یک مکانیک بررسی کنید تا مشکلی نداشته باشد. تنظیم باد ، تعویض روغن موتور ، پر کردن باک بنزین ، بررسی لنت ها و اطمینان از سالم بودن برف پاک کن ها و و چراغ های ماشین قبل از حرکت نیز فراموش نشود.

همچنین با ریختن نقشه ایران بر روی موبایل خود تا حد ممکن از جی پی اس بهره بگیرید که در مسیر یابی به خصوص در شهرها بسیار کمکتان خواهد کرد. امروزه تمام گوشی های اندروید نسخه گوگل مپ را دارند که با فعال کردن جی پی اس خود میتوانید موقعیت مکانی خود را بر روی نقشه گوشی پیدا کنید.

همچنین میتوانید از سایت گوگل مپ با کلیک کردن روی آیکون "مسیرها" که به شکل فلش می باشد ، نقطه مبدا و مقصد خود را از روی نقشه انتخاب کنید ( یا اسم شهر را تایپ کنید) تا به شما مسیرهای مختلف و زمان رسیدن به هر کدام از آنها را روی نقشه نشان دهد.

نقشه فوق نمونه ای از انچه گفته شد برای مسیر فرضی تهران به همدان می باشد..
فرمول ساده تجربی - تجربه چندین سفر به من ثابت کرده است که برای محاسبه زمان تقریبی سفرهای طولانی باید متوسط سرعت 60 کیلومتر بر ساعت را در نظر بگیرید. اگر چه ممکن است با سرعت بیش از 100 کیلومتر حرکت کنید اما با توقف و ناهار و نماز و ... به همین عدد خواهد رسید. مثلا ًبرای تهران تا یزد که حدوداً 630 کیلومتر راه است روی 10 ساعت حساب کنید.

و اما شرح سفر :

روز 28 اسفند 93 حوالی ظهر حرکت ما از تهران آغاز شد. مسیر حرکت از آزادراه تهران-قم و سپس آزادراه قم –کاشان می باشد. فاصله تهران تا قم 154 کیلومتر و فاصله قم تا کاشان 110 کیلومتر می باشد. پیشنهاد میکنم هر 100 تا 150 کیلومتر یک مرتبه جهت استراحت توقف داشته باشید. من و پدرخانومم که راننده بودیم جهت جلوگیری از خستگی، در هر توقف جای خود را با هم عوض میکردیم. 20 کیلومتر مانده به قم یک مجتمع توریستی به اسم مهتاب وجود دارد که بسیار مجهز و معروف می باشد. بهتر است که اولین توقف خود را آنجا داشته باشید. این مجتمع به رستوران فست فود و یک رستوران مدرن دیگر که کباب و جوجه و ماهی و ... در ان سرو می شود مجهز می باشد.

همچنین تعدادی مغازه جهت خرید و یک مرکز ماساژ پا با صندلی های ماساژ نیز دارد. پیشنهاد من خرید سوهان ساعدی نیا است. سوهانی که همانجا جلوی چشم شما درست میشود و از پشت شیشه میتوانید تمام مراحل درست شدن ان را ببینید و سپس داغ نوش جان کنید. البته اگر فلاکس چای خود را به همراه آورده باشید که با سوهان نور علی نور می شود. حتماً از سوهان لقمه ای خرید کنید، خوشمزه ترین سوهانی بود که به عمر خود خورده بودم.

همانطور که گفتم 110 کیلومتر دیگر که ادامه دهید به کاشان میرسید. دقت کنید که سرتاسر مسیر دوربین و پلیس است همچنین دقت کنید که کمربند همه سرنشین ها حتی انهایی که در صندلی عقب نشسته اند بسته باشد ( مخصوصاً هنگام عبور از پلیس راه) در غیر اینصورت مثل ما شما را هم متوقف میکنند. مخصوصاً در ایام نوروز که بسیار سخت گیری میکنند.

برخورد پلیس آزاد راه قم-کاشان بسیار خوب بود. وقتی ما را به علت سرعت بالا متوقف کردند، نه تنها جریمه مان نکردند بلکه ما را به توقف 15 دقیقه ای و خوردن چای و خرما دعوت کردند که این برخورد، آنقدر به دل من چسبید که در طول سفر بارها دلم میخواست بر پدال گاز انقدر فشار بیاورم تا مجدداً چای و خرما بخوریم تا خستگی رانندگی از تنمان بیرون شود.

پایگاه پلیس و پذیرایی از متخلفین رانندگی با چای و خرما
حدوداً 66 کیلومتر بعد از عوارضی کاشان به دوراهی رسیدیم که سمت راست به سمت اصفهان و سمت چپ به سمت اردستان میرود که شما باید مسیر سمت چپ را ادامه دهید. بعد از طی 54 کیلومتر به اردستان می رسید. به آنجا که برسید تقریباً نیمی از راه تهران- یزد را پیموده اید.

پس از اردستان هوا کم کم تاریک شده است و ما نمیتوانیم حتی یک لحظه چشم از ستارگان بی شمار آسمان کویر برداریم.

پس از گذر از شهرهای نائین و عقدا ، هوا کاملاً تاریک است که ما به شهر اردکان رسیده ایم. تابلویی با عنوان "به شهر اردکان ، زادگاه یوز ایرانی خوش امدید" نظر ما را به خود جلب میکند. گفته می شود که این شهرستان زادگاه 60 درصد یوزهای ایرانی در جهان می باشد.

در ورودی شهر اردکان در میدان چادرملو ، مجسمه بزرگی به ابعاد 6 متر (طول) در 3 متر (ارتفاع) از یک یوز ایرانی نصب شده بود که بسیار خودنمایی میکرد. به محض دیدن یوز در گوشه ای پارک کردیم تا با مجسمه عکسی به یادگار بگیریم.

مجسمه یوز ایرانی به ابعاد 6 متر در 3 متر در ورودی شهر اردکان
حدوداً نه و نیم شب به یزد رسیده و آن شب را استراحت کردیم.

صبح روز بعد ساعت 9 برای بازدید از اولین جاذبه دیدنی ، راهی روستای چهار هزارساله خرانق شدیم. این روستا در 85 کیلومتری یزد در شهرستان اردکان قرار دارد. برای رفتن به این روستا باید از بزرگراه یزد –میبد حرکت کرده و وارد بزرگراه کنارگذر زارچ-اشکذر شوید . پس از 14 کیلومتر از خروجی سمت راست خارج شده و با طی مسیر 53 کیلومتری به مقصد می رسید.

روستای چهار هزار ساله خرانق
این روستا منارجنبانی 15 متری دارد که در دوره سلجوقیان ساخته شده است و قدمت آن به مراتب بیشتر از منارجنبان اصفهان می باشد. اشتیاق زیادی برای دیدن مناره داشتیم چون شنیده بودیم که تکان خوردن این مناره به وضوح قابل مشاهده است. پیدا کردن مناره در بین کوچه های پیچ در پیچ روستا که امروزه کاملاً متروکه شدند کار سختی بود. علیرغم انکه مناره از همه جا قابل رویت بود اما مسیر رسیدن به آن معلوم نبود. پس از پرس و جو بالاخره به منارجنبان خرانق رسیدیم.

منار جنبان خرانق که در قدیم به عنوان برج دیده بانی و فانوس خانه استفاده میشده است
اما نکته منفی آن بود که هر قدر نگاه کردیم اثری از کوچکترین حرکت نبود. یکی از محلی ها توضیح داد در صورتیکه داخل مناره شوید و از پله های حلزونیه آن بالا بروید و مناره را از داخل تکان دهید، به وضوح تکان تکان خوردن مناره قابل مشاهده خواهد بود.

اما رفتن داخل راهروی حلزونی با عرض 60-70 سانتی متر در قسمت های پایین و 40-50 سانتی متر در قسمت های بالا کار مشکلی به نظر میرسید. ضمن آنکه درب ورودی آن نیز بسیار کوچک بود و قفل هم شده بود. متاسفانه کلید ان دست سازمان گردشگری بود و تا 4-5 فروردین قرار نبود که به روی گردشگران باز شود. لذا ما به دیدن این اثر تاریخی اکتفا نمودیم و بعد از گشت زنی داخل روستا به سمت زیارتگاه چک چکو حرکت کردیم. در کل روستا ارزش دیدن را داشت و آنرا توصیه میکنم.

راه پله حلزونی باریک که مسیر ورود به داخل منار جنبان می باشد
از روستای خرانق تا زیارتگاه چک چکو 40 کیلومتر راه است. زیارتگاه چک چکو یا پیر سبز مهمترین زیارتگاه زرتشتیان می باشد که هر ساله از 24 خرداد ماه به مدت 4 روز زرتشتیان در این مکان گرد هم جمع شده و به عبادت می پردازند. توجه نمایید که در خلال این مدت امکان بازدید از این مکان برای غیر زرتشتیان فراهم نمی باشد.

این زیارتگاه در بالای کوه و در داخل غاری قرار دارد. گفته میشود که نیک بانو دختر پادشاه ساسانی در زمان حمله مسلمانان به اردکان فرار کرده و در میان کوه ناپدید شده است و از آن به بعد این مکان به عنوان معبد زرتشتیان نام گرفته است.

برای رسیدن به معبد از 360 پله بالا رفتیم که واقعاً نفس گیر بود. در طی مسیر تابلوهایی از سخنان و نصیحت های زرتشت به چشم میخورد. در بالای پله ها درب بسیار شیک طلایی رنگی که با اشکال سربازان هخامنشی تزئین شده بود و ورودی زیارتگاه به شمار میرفت خودنمایی میکرد.

درب ورودی زیارتگاه چک چکو و درخت چنار کهنسال
به نشانه احترام باید کفش ها را از پا خارج کرده و کلاهی که مخصوص زرتشتیان است بر سر نهید که البته ما فقط کفش ها را در آوردیم. داخل غار بسیار ساده بود. چند آتشدان ، درخت چنار کهنسال سر به فلک کشیده و عکس ها و تابلوهایی از بزرگان دین زرتشتی به چشم میخورد.

آتشدان زیبای وسط زیارتگاه به نگاره گل نیلوفر آبی
نمای فضای بیرون از داخل معبد
پس از چند دقیقه استراحت و گرفتن چند عکس یادگاری حدود ساعت 12.30 بود که به سمت ماشین حرکت کردیم تا جهت صرف ناهار به کاروانسرای شاه عباسی میبد که تعریف ان را زیاد شنیده بودیم برویم. در داخل کاروانسرا کارگاه زیلوبافی و غرفه های فروش صنایع دستی و غرفه های تورهای گردشگری وجود داشت. در سالن غربی رستوران سنتی زیبایی است که فضای بسیار دلنشین و غذاهای خوشمزه ای دارد. چلوکباب این رستوران را از دست ندهید.

ورودی رستوران کاروانسرای شاه عباسی
شب را به میدان و مسجد امیرچخماق که گویی شناسنامه شهر یزد است اختصاص دادیم.

مسجد و میدان امیرچخماخ – نماد شهر یزد ( عکس از اینترنت )
در ورودی میدان سمت چپ مغازه ای با نام حاج خلیفه رهبر وجود دارد که پشمک ها ، باقلواها و قطاب های فوق العاده ای دارد که قدمت آن به سال 1295 شمسی برمیگردد. داخل مغازه سیستم نوبت دهی وجود دارد و بر روی دیوارها عکس هایی از فعالیت های قدیم موسسان ان به چشم میخورد که به نوبه خود بسیار جالب توجه است.

سمت چپ میدان هم زورخانه صاحب الزمان وجود دارد که ورودی آب انباری بسیار بزرگ است. با تهیه یک بلیط میتوانید از هر دو بازدید کنید. حتی زمان غروب میتوان به نمایش پهلوانان زورخانه ای نشست. وارد شدن به زورخانه همان و شور حسینی گرفتن همان. بلند کردن میل ها در ابتدا آسان به نظر میرسید اما برخی از آنها بسیار سنگین بود و واقعاً باید پهوان بود که سراغ انها رفت. نمونه آن هم میل سرمه ای رنگ تصویر زیر می باشد که حتی بلند کردنش برای برادر همسرم با 190 سانت قد و 110 کیلو وزن هم سخت بود.

گود زورخانه صاحب الزمان
در سمت راست میدان هم سازه فلزی بزرگ به نام نخل وجود دارد که در ایام محرم در جلوی صف عزاداران حسینی حمل میشود. ما شنیده بودیم که میدان امیر چخماق یک نخل قدیمی و بسیار معروف دارد برای همین هم دنبال درخت نخل میگشتیم که با توضیح یکی از یزدی ها متوجه اشتباه خود شدیم. که در عکسی که از میدان امیرچخماخ گذاشتم با رنگ سیاه مشخص است. بعد از خرید وسایل هفت سین راهی خانه شدیم. ساعات سپری شده تا لحظه سال تحویل به خنده و شادی گذشت. شیطنت های اعضا خانواده برای کش رفتن قطاب هایی که روی سفره هفت سین به شدت محافظت میشد و تلاش جهت دزدیدن تراول صد تومانی که به عنوان عیدی به همسرم داده بودم ، لحظات خاطره انگیز بسیار خوبی را برایمان به ارمغان آورد.

خسته خوابیدیم. قرار بود فردا یزد را به مقصد بافق ترک کنیم.

صبح روز بعد تصمیم گرفتیم تا قبل از عزیمت به بافق سری به باغ دولت آباد یزد بزنیم. این باغ بزرگ و سرسبز شبیه به باغ فین کاشان می باشد و دارای یک بادگیر بوده که با ارتفاع 33.8 متر ، بلندترین بادگیر خشتی شناخته شده در جهان است.

بادگیر باغ دولت آباد یزد – بلندترین بادگیر خشتی شناخته شده در جهان
پس از خرید بلیط 3 هزار تومانی وارد عمارت شدیم، در ابتدا با غرفه های فروش صنایع دستی و خوراکی های سنتی یزد روبرو شدیم. خوردن مسقطی زرشک و زعفران از تجربه های شیرینی بود که کمتر اتفاق می افتد. وارد باغ که شدیم بادگیر بلندی در پشت یک حوض مستطیلی بسیار بزرگ که مملو از قورباغه بود خودنمایی میکرد. هیچگاه تصور نمیکردم که بادگیرها بتوانند کارایی لازم در خنک کردن را داشته باشند. البته این تصور غلط، تا زمان ایستادن من در زیر این بادگیر دوام نیاورد.

عکس زیر نمایی از داخل عمارت و زیر بادگیر می باشد که کاملاً نسیم خنکی صورت را نوازش میکرد.

نمای زیرین بادگیر
نمای باغ دولت آباد از داخل بادگیر
همچنین یک برج دیده بانی وجود داشت که امکان بالا رفتن از طریق پله های داخل ان وجود داشت. از بالای برج میتوان اشراف کاملی به کل محیط باغ داشت.

نمای باغ دولت آباد از بالای برج دیده بانی
حدود ساعت 1 بعد از ظهر یزد را به مقصد بافق ترک نمودیم. مسیر 125 کیلومتری یزد به بافق را در جاده ای بیابانی و باریک ظرف 2 ساعت طی نمودیم تا به کمپ گردشگری شهید برزگری رسیدیم توجه نمایید چند کیلومتر مانده به شهر بافق به میدان ورودی بافق به نام غدیر میرسید . مسیر سمت چپ که به جاده سنگ اهن معروف است را باید انتخاب کنید. البته وجود تابلویی با نوشته ی " به سمت کمپ شهید برزگری" ، کار جهت یابی را برای شما بسیار آسان میکند. مسیر را مستقیم تا میدان دیگری ادامه میدهیم. باز هم مسیر سمت چپ بعد از 15 کیلومتر ما را به روستایی به نام صادق آباد میرساند که کمپ در این روستا می باشد.


مسیر دسترسی به مجتمع تفریحی شهید برزگری
پس از دریافت کلید سوئیتی بسیار کوچک با امکانات اولیه و پس از صرف ناهار ، جهت گشت زنی وارد محوطه کمپ شدیم. اولین چیزی که نظر آدم را جلب میکرد رمل های شنی بسیارنرم و فراوانی بود که پیش رو قرار داشت.

رمل های شنی
همانطور که قبلاً گفتم این مجتمع دارای امکانات بسیار زیادی از جمله موتورسواری، شتر سواری ، رصد ستارگان، سرسره آبی، تاب فرار ، دیوار مرگ و ... است. موتورسواری به دلیل خرابی موتورها تعطیل شده بود اما شترسواری دایر بود و بازدید کنندگان زیادی اعم از مردم کشورمان و توریست های خارجی با میدل باس های گردشگری و از طریق تور آماده بودند تا طعم شترسواری کوتاه مدت در دل کویر و راه رفتن روی رمل های شنی را بچشند.

شتر مادر که یک پای ان را بسته بودند تا به کسی آسیب وارد نکند
کفش های خود را درآورده و پای برهنه را روی رمل های شنی بسیار نرم کویر نهادیم. فقط باید این کار را تجربه کرد تا بتوان لذت پیاده روی روی رمل های شنی را متوجه شد. واقعاً بی نظیر است.

پیاده روی روی رمل های شنی با پای برهنه
همزمان با پیاده روی ما باد بسیار شدیدی وزیدن گرفت. وارد شدن ذرات بسیار ریز شن به دوربین ما موجب شد تا لنز دوربین عکاسی مان گیر کند و تا آخرین روز سفر از گرفتن عکس های باکیفیت محروم شویم. توصیه من به شما این است که در صورتی که باد شدید وزیدن گرفت حتماً مراقب دوربین خود باشید تا مثل ما 100 هزار تومان خرج روی دستتان باقی نگذارد.

علیرغم خراب شدن هوا، شور و اشتیاق مردم ستودنی بود :

مردی که از بالای رمل های شنی در حال غلطیدن به پایین می باشد
از تاب و سرسره ابی کسی استفاده نمیکرد و به نظر خیلی هم ایمن نمیرسید. دیوار مرگ هم همان دیوارهایی است که موتورسواران داخل یک دایره روی دیوار با سرعت میچرخند و شما بالای دیوار می ایستید و آنها را نظاره میکنید. که البته برای ما خیلی جالب نبود و ما نرفتیم.

در قسمتی از مجتمع آلاچیق کار گذاشته شده بود و تخت هایی کنار آتش وجود داشت که شما را به خوردن چایی و سرو قلیان دعوت میکرد. متاسفانه به دلیل ابری شدن هوا در شب هنگام امکان رصد ستارگان محیا نشد. رصد جای خود ، یک ستاره هم در آسمان کویر دیده نمیشد که حسرت بزرگی در دل ما بر جای گذاشت.

خوردن چای در زیر باران نم نم بر روی تختی که وسط کویر بود بسیار تجربه لذت بخشی بود علی الخصوص به لطف آتشی که از سوزانده شدن کنده درختی برپا شده بود ، سرمای کویر را کمرنگ مینمود. صبح روز بعد وقت خداحافظی از کویر بود. کویری که با ما سر ناسازگاری داشت ، ابری شد ، طوفان شد، باران بارید، اما خاطرات خوبی در ذهن ما ثبت کرد.

ساعت 6 صبح – کویر بافق
مسیر بافق به بندرعباس از طریق همان شهر یزد می باشد. یعنی باید 125 کیلومتر برگردید تا یزد و سپس طی 650 کبلومتر با عبور از مهریز ، انار ، جوزم ، کنگ، شهر بابک ، زید آباد ، سیرجان ، باغات ، حاجی اباد و سیاهک به بندر عباس برسید. که در کل میشود 775 کیلومتر .

البته ما با راهنمایی گرفتن از آقای بافقی سعی کردیم میان بر بزنیم. یعنی به یزد برنگشتیم و در عوض به سمت سیریز رفته و از انجا با عبور از شهر سنگ، رفسنجان ، مس سرچشمه ، مانی، دوچاهی ، زید آباد ، سیرجان ، باغات ، حاجی اباد و سیاهک به بندر عباس رسیدیم که مسیر جدید 660 کیلومتر بود که صرفه جویی بزرگی در وقت و هزینه بود. ضمن انکه مسیر هم بسیار خلوت بود و یک شاهکار راه سازی نیز در مسیرتان وجود دارد که من اسمش را گذاشتم " سرسره جاده ای"

سرسره جاده ای که واقعاً معلوم نیست چرا این قسمت از جاده را مسطح نکرده اند
دقت داشته باشید که کمربندی سیرجان از لحاظ آسفالت واقعاً افتضاح است. بدترین کمربندی که به عمر خود دیده بودم. جاده پر از چاله و سنگ می باشد و چندین سال است که وضع آن به همین شکل می باشد. برای صرف ناهار در حاجی آباد توقف کردیم. از گردنه حاجی اباد به آنطرف هم جاده مقداری خطرناک می شود. علت آن هم وجود ماشین های سنگین بسیاری از قبیل تریلی و ده چرخ می باشد که به دلیل ترانزیتی بودن مسیر در حال تردد می باشند.

اغلب این ماشین ها در حال بردن بار از گمرک شهید رجایی بندرعباس می باشند و وقتی از کنار ماشین سبکی مثل پراید عبور میکنند سبب لرزش ماشین میشوند.

پلیس راه بندرعباس برخورد بسیار بدی با مسافران داشت و هر طور شده دنبال جریمه کردن بود. کمربند سرنشین عقب ، چراغ های ترمز، تاریخ گواهینامه و .... خلاصه آنقدر میگشتند تا چیزی پیدا کنند برای جریمه. این رفتار با منش خونگرم مردم جنوب کاملاً مغایر بود.

مسیر یزد تا بندرعباس خیلی سخت تر از مسیر تهران تا یزد بود و بیشتر طول کشید طوریکه شب به بندرعباس رسیدیم و پس از پیدا کردن هتل کوثر که درست در مرکز شهر و پشت سیتی سنتر داخل کوچه ای قرار داشت کمی استراحت کردیم.

هتل دارای پارکینگ کوچکی بود که به اندازه 6 ماشین جا داشت. رستوران هم نداشت اما منویی وجود داشت که در صورت تمایل شما زنگ میزدند تا برایتان غذا بیاورند. وضعیت اتاقها بسیار خوب و تمیز بود. اینترنت رایگان و پرسرعت در تمام طبقات از مزیت های بزرگ هتل بود. از مزیت های دیگر هتل میتوان به موقعیت مکانی عالی هتل اشاره کرد. فاصله تا بازار سیتی سنتر به صورت پیاده فقط 2 دقیقه بود و تا دریا فقط 10 دقیقه فاصله داشت.

شب اول در بندرعباس به دیدار از خلیج همیشه فارس که به لطف گردشگران نوروزی پر از زباله شده بود گذشت. جلوی اسکله شهید حقانی که محل انتقال گردشگران به جزایر قشم و هرمز می باشد بسیار شلوغ شده بود و هر گوشه ای از ساحل چادرهای مسافران نوروزی برپا بود. بازارچه دست فروشان پوشاک در کنار ساحل که درست روبروی بازار اوزیها قرار دارد هم حسابی داغ بود که انواع تی شرت ها و لباس شلوارها جهت فروش وجود داشت.

بازار دیگری که حسابی داغ بود ، بازار فلافل و سمبوسه بود که ما نیز از فلافل های بندری غافل نشدیم و برای شام فلافل بندری خریدیم که بسیار هم مزه داد. کلاً در بندرعباس سه چیز را نباید از دست داد : 1- غذای دریایی 2-فلافل 3-سمبوسه

موزهایی به اندازه انگشتان دست با قیمت نازلی هم فروخته میشد که بسیار خوشمزه بود و حتماً توصیه میکنم.

بلوار کنار ساحل که بلوار آیت ا.. طالقانی معروف است را ادامه دادیم تا به پارک پشت شهر رسیدیم. همجواری فضای سبز پارک با دریا و سفره هفت سین بزرگ آن ، فضای دلنشینی را در پارک ایجاد کرده بود. البته به علت طرح فاضلابی که در حال اجرا بود هر از گاهی بوی بسیار بدی به مشام میرسید.

متاسفانه باید بگم که در کل بندرعباس ساحل زیبایی نداشت و پر از زباله و بوی بد فاضلاب بود. افسوس من از این بود که ساحل همین خلیج فارس در آنسوی مرز و در کشور امارات آنقدر تمیز و زلال است که چیزی جز حسرت در دل باقی نمیگذارد.

بلافاصله بعد از پارک ، میدانی به نام لارک و بالای میدان بلوار صیادان وجود دارد. رستوران دریا در این خیابان غذاهای دریایی قیمت مناسب و با کیفیتی ارائه میکند که نباید آن را از دست بدهید. در صورتیکه میتوانید بیشتر هزینه کنید رستوران هتل هرمز که هتل 5 ستاره و بهترین هتل بندرعباس هست را توصیه میکنم.

برنامه روز دوم ما در بندرعباس ، استفاده از مجموعه تفریحی چشمه آبگرم گنو بود. این مجموعه در 34 کیلومتری شمال بندرعباس قرار داشته و دارای 2 استخر بزرگ مردانه و زنانه است. دارای شهر بازی و رستوران و محلی برای چادر زدن و جوجه درست کردن اهالی بندرعباس است.

چشمه آب گرم گنو ( عکس از اینترنت )
وقتی ما به آنجا رسیدیم متوجه شدیم برای قسمت مردانه دو نو ع بلیط وجود دارد. معمولی و وی آی پی. بلیط معمولی 8 هزار تومان که شامل استخر آب گرم میشد و بلیط وی آی پی که 16 هزار تومان قیمت داشت و شامل استخر آب گرم ، استخر آب سرد و وان های اختصاصی آب گرم بود. اما قسمت زنانه فقط بلیط معمولی و استخر آب گرم داشت.

سال ها پیش که به گنو رفته بودم حوضچه بزرگی بود که بخار آب زیادی از آن بلند میشد. آب بسیار بد بو و به شدت داغ بود اما این بار اصلاً آن حال و هوا وجود نداشت. کاملاً شبیه به استخرهای معمولی بود ، بوی آب بسیار کمتر شده بود و خبری از بلند شدن بخار از روی سطح آب نبود. آب گرم بود اما کف استخر قرص های گوگرد که مانند قرص جوشان در حال تجزیه بودند به وضوح مشخص بود. داخل وان های آب گرم هم یک شیر وجود داشت که آب را با شدت داخل وان میریخت. وقتی داخل وان قرار گرفتم به علت بوی گوگرد کاملاً احساس میکردم که در چاه فاضلاب هستم اما نه تنها حس بدی دست نمیداد بلکه رضایت بخش هم بود.

در کنار استخر خدمات ماساژ هم ارائه میشد. در کل باید بگم با توجه به قلابی بودن استخر آب گرم که دیگر به هیچ عنوان به صورت طبیعی گوگردی نیست ، در صورتیکه نروید چیزی را از دست نداده اید. اما با این حال از نظر من به یک بار تجربه کردن می ارزد.

شب دوم در بندرعباس به خرید از بازارهای خوب بندرعباس یعنی سیتی سنتر و ستاره جنوب گذشت. برای شام هم به رستوران طبقه آخر بازار ستاره جنوب مراجعه کردیم که رستورانی شیک با قیمت مناسب و فضایی دلنشین بود . فضای سنتی با تخت هایی رو به دریا و هر نوع غذایی که بخواهید موجود داشت.
اما پرسنل آن حسابی بی تجربه بودند. وقتی پیتزا سفارش دادم درخواست فلفل با آویشن کردم. گارسون که پسر جوانی بود اصلاً نمیدانست آویشن چیست. به من گفت " آقا ، آویشن با فلفل نداریم اما سماق داریم!!!!" دوست داشتم همانجا نعره زنان به دشت و بیابان فرار کنم.

با فرارسیدن شب اقامت ما در بندرعباس نیز به آخر میرسید و به مقصد اصلی سفر یعنی جزیره زیبای قشم نزدیک میشدیم. صبح روز بعد با هتل تسویه کرده و مسیر بندر پل را در پیش گرفتیم.

در سفری که سال 90 به قشم داشتم متوجه شدم که برای رفتن از بندرعباس به قشم چندین روش وجود دارد. یکی از آنها از طریق اسکله شهید حقانی بندرعباس است که همه روزه از صبح تا غروب آفتاب برای جزایر قشم و هرمز سرویس دارد و میتوان بنا بر سلیقه یکی از شناورها را انتخاب کرده و به قشم رفت. این روش فقط مخصوص مسافران بوده و ماشین خود را نمیتوانید ببرید. 4 نوع شناور جهت انتقال مسافران وجود دارد که همه انها شما را به اسکله شهید ذاکری قشم می رسانند.

1- قایق موتوری که شما را ظرف 20 دقیقه به مقصد میرساند اما به دلیل ایمن نبودن آن را توصیه نمیکنم.

2- اتوبوس دریایی که مدت زمان روی اب بودن شما به 30 دقیقه میرسد که آن نیز چندان امن نیست و هنوز خاطره از دست رفتن فرهنگیانی که از جزیره هرمز با اتوبوس دریایی به بندرعباس برمیگشتند و غرق شده اند را فراموش نکرده ایم.

3- شناورهای تندرو که با هزینه ناچیر 12500 تومان ، ظرف 45 دقیقه شما را به قشم میرسانند که هم اکنون محبوب ترین و پرمسافرترین شناورها به شمار میروند. اما تکان زیاد دارد و خودم به شخصه دریا زده شدن مردی جوان داخل این شناورها را دیده ام. درست زمانیکه شرایط جوی دریا خراب شد و با سلام و صلوات و با استرس زیاد به بندر رسیدیم.

4- لنج های چوبی که بسیار اهسته حرکت میکنند و قیمت به مراتب کمتری هم دارند. ضمن انکه امکان رفتن شما بر روی عرشه و دیدن خلیج فارس در کل مسیر وجود دارد. حداقل تکان و حداثر آرامش را به شما هدیه میدهد. به شخصه مسافرت با لنج را به تمام شناورها ترجیح میدهم. تنها نکته ای که در سفر با لنج باید در نظر بگیرید این است که همه مدل آدمی سوار میشوند. تجربه شخصی من دیدن پیرزنی بود که با مرغ و خروس خود وارد لنج شد.

اما برای آنکه بتوانید ماشین خود را نیز به قشم ببرید باید مسیر 70 کیلومتری بندرعباس تا بندر پل را در پیش بگیرید.

بندر پل در نزدیکترین مکان به جزیره قشم قراردارد طوریکه فاصله آن با جزیره فقط 2 کیلومتر می باشد و از ساحل براحتی میتوان جزیره قشم را رویت کرد. حتی طرحی با عنوان "پل خلیج فارس" نیز در دست اجراست که بواسطه این طرح پلی روی دریا در این مسیر 2 کیلومتری کشیده خواهد شد تا در آینده ماشین ها براحتی بتوانند به جزیره وارد شوند. البته سال هاست که قرار است این پل ساخته شود و تاکنون نیز فقط 12% پیشرفت داشته است و بعید است که تا پایان سال 95 هم به بهره برداری برسد.

بندرپل- نزدیکترین فاصله از خشکی تا جزیره قشم
در بندر پل تا 8 لندینگ کرافت میتواند 24 ساعته و حتی در مواقع طوفانی شدن دریا بصورت همزمان پهلو گرفته و سرویس بدهد. معمولاً تجربه مسافران نوروزی از سفر با لندینگ کرافت ها چیزی نیست جز ماندن در صف طولانی ماشین ها و 5-6 ساعت معطلی. اما امسال قضیه مقداری متفاوت تر بود. اگرچه صفی بلند بالا که در 7-8 لاین کشیده شده بود وجود داشت اما انتظار ما بیشتر از 1.5 ساعت به درازا نکشید که توانستیم سوار شویم.

برای رد شدن از گمرک نیاز به کاپوتاژ کردن ماشین وجود دارد که البته کلیه مراحل اخذ بلیط و کاپوتاژ خودرو در صف حمل خودرو صورت می گیرد. قیمت کرایه حمل هر خودرو با سرنشین 48 هزار تومان است که 12 هزار تومان هزینه برگشت نیز از ابتدا اخذ میشود. ضمناً کارت ماشین ، گواهینامه ، شناسنامه و کارت ملی را هم به همراه داشته باشید که جزو مدارک مورد نیاز است.

پیشنهاد میکنم موقع وارد شدن بر روی عرشه ، منتهی الیه سمت چپ یا راست را انتخاب کنید تا در صورت تمایل به پیاده شدن از ماشین بتوانید در کنار ماشین خود ایستاده و جلوتر از دیگران نظاره گر دریا و نزدیک شدن به جزیره قشم باشید.